مدیریت و حسابداری

نکاتی در باب مدیریت و حسابداری

مدیریت و حسابداری

نکاتی در باب مدیریت و حسابداری

یادداشتی حکیمانه از نلسـون مانـدلا



من باور دارم؛ که ما مسئول کارهایى هستیم که انجام مى‌دهیم، صرفنظر از اینکه چه احساسى داشته باشیم.

من باور دارم؛ که دو نفر ممکن است دقیقاً به یک چیز نگاه کنند و دو چیز کاملاً متفاوت را ببینند.

من باور دارم؛
که زندگى ما ممکن است ظرف تنها چند ساعت توسط کسانى که حتى آن‌ها را نمى‌شناسیم تغییر یابد.

من باور دارم؛
که هر چقدر دوستمان خوب و صمیمى باشد هر از گاهى باعث ناراحتى ما خواهد شد و ما باید بدین خاطر او را ببخشیم.

من باور دارم؛
که همیشه کافى نیست که توسط دیگران بخشیده شویم، گاهى باید یاد بگیریم که خودمان هم خودمان را ببخشیم.

من باور دارم؛
که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم، او مرا تحت کنترل خود درخواهد آورد.

 
ادامه مطلب ...

SWOTیکی از 10 ابزار و مفهوم کلیدی مدیریت است.



تحلیل SWOT چیست ؟ (SWOT Analysis)

تحلیل SWOT ابزاری کارآمد برای شناسایی شرایط محیطی و توانایی های درونی سازمان است. پایه و اساس این ابزار کارآمد در مدیریت استراتژیک و همین طور بازاریابی، شناخت محیط پیرامونی سازمان است. حروف SWOT که آن را به شکل های دیگر مثل TOWS هم می نویسند، ابتدای کلمات Strength به معنای قوت ، Weakness به معنای ضعف، Opportunity به معنای فرصت و Threat به معنای تهدید است.

ماهیت قوت و ضعف به درون سازمان مربوط می شود و فرصت و تهدید معمولاً محیطی است.در اینجا به معرفی آنالیز SWOT پرداخته شده است و نحوه ی اجرای آن شرح داده نشده است.
  ادامه مطلب ...

نگاه و نظر

ممنون می شوم اگر نظرتان را در خصوص تصویر زیر با نگاه مدیریتی ارسال کنید.


گاهی به نگاهت نگاه کن


انیشتین می‌گفت : « آنچه در مغزتان می‌گذرد، جهانتان را می‌آفریند. »

استفان کاوی (از سرشناسترین چهره‌های علم موفقیت)احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که می‌گوید:«اگر می‌خواهید در زندگی و روابط شخصی‌تان  تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایش‌ها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر دلتان می‌خواهد قدم‌های کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگی‌تان ایجاد کنید باید نگرش‌ها و برداشت‌هایتان را عوض کنید .» 

او حرفهایش را با یک مثال خوب و واقعی، ملموس‌تر می‌کند:«صبح یک روز تعطیل در نیویورک سوار اتوبوس شدم. تقریباً یک سوم اتوبوس پر شده بود. بیشتر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود و درمجموع فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر برقرار بود تا اینکه مرد میانسالی با بچه‌هایش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد.بچه‌هایش داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب می‌کردند.یکی از بچه‌ها با صدای بلند گریه می‌کرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن می‌کشید و خلاصه اعصاب همه‌مان توی اتوبوس خرد شده بود.اما پدر آن بچه‌ها که دقیقاً در صندلی جلویی من نشسته بود،اصلاً به روی خودش نمی‌آورد و غرق در افکار خودش بود. بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض بازکردم که:«آقای محترم!بچه‌هایتان واقعاً دارند همه را آزار می‌دهند.شما نمی‌خواهید جلویشان را بگیرید؟»مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد می‌افتد، کمی خودش را روی صندلی جابجا کرد و گفت:بله، حق با شماست.واقعاً متاسفم.راستش ما داریم از بیمارستانی برمی‌گردیم که همسرم، مادر همین بچه‌ها٬ نیم ساعت پیش در آنجا مرده است.. من واقعاً گیجم و نمی‌دانم باید به این بچه‌ها چه بگویم.نمی‌دانم که خودم باید چه کار کنم و ... و بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد.»

استفان کاوی بلافاصله پس از نقل این خاطره می‌پرسد:« صادقانه بگویید آیا اکنون این وضعیت را به طور متفاوتی نمی‌بینید؟ چرا این طور است؟ آیا دلیلی به جز این دارد که نگرش شما نسبت به آن مرد عوض شده است؟ »و خودش ادامه می‌دهد که:«راستش من خودم هم بلافاصله نگرشم عوض شد و دلسوزانه به آن مرد گفتم: واقعاً مرا ببخشید. نمی‌دانستم. آیا کمکی از دست من ساخته است؟ و....

اگر چه تا همین چند لحظه پیش ناراحت بودم که این مرد چطور می‌تواند تا این اندازه بی‌ملاحظه باشد٬ اما ناگهان با تغییر نگرشم همه چیز عوض شد و من از صمیم قلب می‌خواستم که هر کمکی از دستم ساخته است انجام بدهم .»

حقیقت این است که به محض تغییر برداشت٬ همه چیز ناگهان عوض می‌شود. کلید یا راه حل هر مسئله‌ای این است که به شیشه‌های عینکی که به چشم داریم بنگریم؛ شاید هر از گاه لازم باشد که رنگ آنها را عوض کنیم و در واقع برداشت یا نقش خودمان را تغییر بدهیم تا بتوانیم هر وضعیتی را از دیدگاه تازه‌ای ببینیم و تفسیر کنیم .آنچه اهمیت دارد خود واقعه نیست بلکه تعبیر و تفسیر ما از آن است.

چگونگی طرز تنظیم و ارسال صورت مزد و حقوق ماهانه کارگران


در پی طرح سئوالات متعدد از سوی کارفرمایان درخصوص آیین‌نامه طرز تنظیم و ارسال صورت مزد و حقوق ماهانه کارگران و کارکنان، سازمان تأمین‌اجتماعی اعلام کرد: کارگاه‌های مشمول قانون تأمین‌اجتماعی، حداکثر ظرف 15 روز از تاریخ تأسیس و شمول به قانون تأمین‌اجتماعی، باید به شعبه تأمین‌اجتماعی واقع در حوزه عمل کارگاه مراجعه کنند و با استفاده از فرم‌هایی که در اختیار آنان قرار می‌گیرد، مشخصات کارگاه و کارگران خود را تکمیل و به شعبه ارائه کنند.
 
به گزارش ایسنا، کارگاه‌هایی که کارگر جدید استخدام می‌کنند صرفنظر از ساعات کار کارگر باید حداکثر ظرف 15 روز از تاریخ استخدام کارگر جدید، برای نامنویسی و دریافت شماره بیمه انفرادی وی اقدام کنند.
 
همچنین کارفرمایان باید در لیست ارسالی مزد و حقوق و مزایای کارگران و کارکنان، نام و نام خانوادگی کارفرما (یا مشخصات شرکت و نام و نام خانوادگی مدیرعامل شرکت)، شماره اختصاصی کارگاه که از طرف شعبه به کارفرما اعلام شده است، نام و نشانی دقیق کارگاه (یا کارگاه‌ها)، نام ماه و تعیین روزهایی که صورت مزد و حقوق برای آن مدت تهیه شده است، شماره ردیف، نام و نام خانوادگی بیمه‌شده طبق شناسنامه، کدملی و شماره اختصاصی بیمه‌شده که از طرف شعبه اعلام شده است، مبلغ حق‌بیمه سهم بیمه‌شده و جمع مبلغ حق‌بیمه سهم بیمه‌شده و سهم کارفرما را طبق فرم صورت مزد و حقوق درج کنند.
 
بر این اساس، مهلت تحویل لیست حقوق و دستمزد مربوط به هر ماه، تا آخرین روز ماه بعد بوده و درخصوص کارگاه‌های مشمول قانون معافیت از پرداخت حق‌بیمه سهم کارفرما تا میزان پنج نفر کارگر تا آخرین روز دو ماه بعد است.
 
گفتنی است، اگر بیمه‌شده‌ای بر اثر بیماری نتواند در محل کار حضور یابد، کارفرما باید ایام بیماری را با ذکر تاریخ در ستون ملاحظات لیست حقوق و مزد توضیح دهد و اگر بیمه‌شده‌ای ترک خدمت کرده یا خدمت او پایان یافته باشد، کارفرما باید موضوع را در ستون مربوط به ترک کار در لیست حقوق و مزد درج کند.
 
همچنین اگر بیمه‌شده مجدداً شروع به کار کند کارفرما باید شروع به کار آن را در ستون مربوطه در لیست حقوق و مزد درج کند.

همچون یک کارمند فکر می‌کنید یا همچون یک کارآفرین؟‏


همچون یک کارمند فکر می‌کنید یا همچون یک کارآفرین؟‏

 


 


پس از آنکه کتابی از کارول راث، با عنوان کارآفرینی مدرن را خواندم تصمیم گرفتم تا درباره شیوه تفکر عاملان اقتصادی فکر کنم. این عاملان هم برای شرکت‌ها و کسب‌وکارهای کوچک کار می‌کنند و هم همراه با آنها فعالیت دارند. پس دو دسته عامل اقتصادی داریم: کارآفرینان و کارمندان.

موفقیت شخص من در کسب‌وکار به این نکته مربوط می‌شود که من همچون یک کارآفرین با کسب‌وکارم رابطه دارم. پس باید بتوانید تمام تلاش‌تان را انجام دهید تا به بهترین شکل با کارمندان و ارباب رجوع سر و کار داشته باشید، به نحوی که خود آنها نیز بتوانند به شما همچون یک کارآفرین نگاه کنند. کارآفرینان بهتر است بیاموزند که هرگز نباید با کسانی که نگاهی خام و ساده به مقوله کسب‌وکار دارند، همکاری کرد. بسیاری از کارآفرینان از یک کارمند هم کمتر در جریان امور کسب‌وکارشان هستند. آنها نگاهی به کسب‌وکار دارند که تنها از یک کارمند ساده و تازه‌کار برمی‌آید.

کارآفرینان همواره باید از چشم‌انداز یک کارآفرین موفق به کسب‌وکار و مقولات مرتبط با آن نگاه کنند. اگر نتوانید نگاه‌تان را به این سطح بدوزید و در عوض تلاش کنید تا به نحوی میان‌مایه با مقوله کسب‌وکار سر و کار داشته باشید، آنگاه هرگز نخواهید توانست در بلندمدت به هیچ موفقیتی دست یابید.


***


حال می‌خواهیم بدانیم که آیا شما همچون کارآفرین فکر می‌کنید یا همچون کارمند؟ چه در یک کسب‌وکار مشغول به کار شویم، چه کسب‌وکار خودمان را راه بیندازیم، در هر صورت، توانایی ما برای شناسایی طرز فکر کسب‌وکارمان و نیز توانایی ما برای شناسایی طرز فکر سازمانی که به ما پول پرداخت می‌کند، می‌تواند به روابط کاری موفق یا حتی به فاجعه ختم شود.


سازمان‌هایی که تفکر کارآفرینان را ارج می‌نهند تمایل دارند تا بیش از همه از جذب کارمندان عادی اجتناب کنند و پرسنل کاری بسیار قدرتمندی را تشکیل دهند. از طرف دیگر، سازمان‌هایی که تفکر کارمندان را ارج می‌نهند تمایل دارند تا طرز فکر کارآفرینان را مشکل‌زا عنوان کنند و مدیریت و کنترلش را سخت بدانند.

دسته اول با طرز فکر کارآفرینان همراه‌اند و دسته دوم با طرز فکر کارمندان همدلی بیشتری دارند.

 اینجا 10 راهی را که با استفاده از آنها می‌توانید طرز فکرتان را مشخص کنید، معرفی می‌نماییم.


1. یک کارمند به کار خود همچون کسب‌وکار نگاه می‌کند. یک کارمند به یک روز کاری خوب و یک حقوق خوب در پایان دوره کاری توجه می‌کند. کارمندان در
پی اجرای مسائل کاری خود هستند.


2. یک کارآفرین می‌داند که کسب‌وکار پشتیبان کار کارمند است. یک کارآفرین می‌داند که کسب‌وکار به چه نحوی خوب پیش می‌رود و چرخ‌دنده‌های این
فعالیت به چه نحوی جا می‌افتند. کارآفرینان مراقب کارآیی و فرآیندهای کار هستند.


3. یک کارمند از ساختاری صلب پشتیبانی می‌کند که برای کسب‌وکار بنیادین است. کارمندان نقش خود و چگونگی اجرای این نقش در کسب‌وکار را به خوبی می‌فهمند.


4. یک کارآفرین از فرآیندی منعطف پشتیبانی می‌کند که قلب کسب‌وکار است. کارآفرینان درمی‌یابند که نسبت جزء و کل در یک شرکت چگونه است و اجزا به چه نحوی نقش‌شان را درون یک کل بازی می‌کنند. کارآفرینان می‌خواهند تضمین دهند که بخش‌های گوناگون شرکت می‌توانند به خوبی در بلندمدت با همدیگر فعالیت کنند و امور گوناگون را پیش ببرند.

5. یک کارمند پیش از همه یک عامل و انجام‌دهنده امور است. یک کارمند از روش‌ها، تکنیک‌ها، ابزارها و تاکتیک‌ها آگاه است. کارمندان به کار پایان‌یافته به‌منزله هدف می‌نگرند.


6. یک کارآفرین پیش از همه یک طراح و برنامه‌ریز است. یک کارآفرین عملا یک مذاکره‌گر، یک دورنگر و توأمان یک اندیشمند است. کارآفرینان به کار و ابزارهای کار به‌منزله وسایل رسیدن به هدف نگاه می‌کنند. یک کارآفرین همواره در حال ساختن استراتژی‌های نو است و دائما آنها را به آزمون می‌گذارد.


7. یک کارمند به «ضرورت‌ها و کنترل‌های کسب‌وکار» به‌منزله کار اشخاص دیگر نگاه می‌کند. یک کارمند را عملا می‌توان به وظایف و ملاقات‌هایی که طی کار «واقعی»اش با آنها برمی‌خورد، تجزیه کرد. او به این خاطر استخدام شده است که واجد مهارت‌ها و استعدادهایی خاص برای انجام برخی امور است.


8. یک کارآفرین از «ضرورت‌ها و کنترل‌های کسب‌وکار» استفاده می‌کند تا کار را ردگیری و مدیریت کند. یک کارآفرین می‌خواهد بیش از حد لزوم کار کند و به راحتی تن به شکست نمی‌دهد. وظایفی که ربطی به مهارت‌های خاص یک کارآفرین ندارند به او نشان می‌دهند که کار «واقعی» به چه نحوی باید پیش
برود. بدون اطلاعاتی که به این طریق (از طریق کارمندان و مشاهدات خودشان) به کارآفرینان می‌رسد آنها دیگر نمی‌توانستند هیچ پیوندی با کسب‌وکار
داشته باشند و عملا از وظایف خودشان نیز منفک می‌شدند. کارآفرین در پی شغل نیست.


9. یک کارمند فقط بر مسوولیت‌های خودش متمرکز می‌شود. کارمندان باید بدانند که به چه نحوی می‌توانند ارباب رجوع بیشتری به خود جذب کنند،چگونه یک خط تولید را به راه بیندازند، به چه نحوی فرآیندهای عملی را پیش ببرند و زیربناهای ساختاری شرکت‌شان را چگونه ترفیع بخشند. هر کارمند تنها در گستره مسوولیت‌پذیری‌های خاص خودش تعریف می‌شود.


10. یک کارآفرین بر مسوولیت‌های متقابل بین همه کارمندان کسب‌وکار متمرکز می‌شود. کارآفرینان می‌خواهند در جریان باشند که زیربناهای ساختاری آیا به قدر کافی رشد کرده‌اند یا نه، آیا نرخ سود متناسب با مخارج هست یا نه، آیا مخاطراتی کسب‌وکار یا مشتریان را تهدید می‌کند یا نه. کارآفرینان باید نسبت بین مسوولیت‌ها را بررسی کنند.


***


هر کسب‌وکاری واقعا به هر دو چشم‌انداز اقتصادی نیاز دارد: نگاه کارمندان و نگاه کارآفرینان. این دو سویه درست همچون ساختار و بیان یا فرم و عملکرد هستند. یک کسب‌وکار راستین تنها با استفاده از هر دو ‌نظر می‌تواند به بهترین شیوه برای رشد و توسعه خودش دست یابد. کارمندان حافظ آن چیزی هستند که باعث رشد شرکت می‌شود. در عین حال، کارآفرینان همه چیز را به پرسش می‌کشند و مسائل گوناگونی از گذشته تا اکنون مطرح می‌کنند تا
بتوانند از کیفیت بالای کار مطمئن شوند.
 

منبع: نویسنده: لیزا اشتراوس  مترجم: سیمین راد- انتشار : ویوان نیوز- برگرفته از http://52511.mihanblog.com

 

اهداء عضو


مرگ مغزی در علم پزشکی، «مرگ مطلق» و عبارت‌ است از قطع همه‌ی فعالیت‌های مغزی و ساقه‌ی مغزی به‌طور هم‌زمان.

به گزارش ایسنا، فرد مبتلا به مرگ مغزی شخصی است که به علت آسیب گسترده به مغز قادر به ایجاد ارتباط با محیط پیرامونش نبوده، نمی‌تواند صحبت کند، نمی‌بیند، به تحریکات دردناک پاسخ نمی‌دهد. فرد مبتلا به مرگ مغزی قادر به تنفس خودبه‌خودی هم نیست. این فرد با آن‌که ضربان قلب دارد، دستگاه گیرنده‌ی امواج مغزی هیچ ‌موجی را از مغز وی ثبت نمی‌کند و خط صاف رسم می‌کند.

ضربان قلب وی به کمک دستگاه تنفس مصنوعی و اقدام‌های نگهدارنده ادامه می‌یابد تا اعضای اهدایی برای پیوند در شرایط مطلوب حفظ شوند. مرگ مغزی در علم پزشکی «مرگ مطلق» است و این فرد هرگز زنده نمی‌شود.

فرصتی برای ایثار
اکنون چرا تردید؟ مرگ مغزی یعنی‌ همان مرگ قطعی! باید اقدام جدی کنیم. بیش از پیش کار کنیم. مردم را آگاه‌ کنیم، فرهنگ‌سازی درباره‌ی مرگ مغزی ضروریست. همه باید در این مقوله سهیم باشیم. تا زمانی که خانواده‌ها اطمینان حاصل نکنند که مرگ مغزی یعنی‌ همان مرگ قطعی، سخت رضایت می‌دهند و به علت نداشتن آگاهی فیزیولوژیکی و علمی، این تردید هم‌چنان باقی است و گرنه روحیه‌ی ایثار وجود دارد... 


 امروزه هزاران بیمار نیازمند با رنج بسیار در انتظار دریافت عضو پیوندی، روزهای عمر خود را سپری می‌کنند و هر روز نیز بر شمار آنان افزوده می‌شود و متأسفانه به‌علت کمبود اعضای اهدایی، درصد فراوانی از این بیماران در فهرست دریافت عضو قرار گرفته‌اند. در این میان، با این‌که اهدای اعضای بدن افرادی که دچار مرگ مغزی شده‌اند، با موافقت خانواده آنها می‌تواند به نجات جان بیماران نیازمند پیوند عضو منجر شود، شمار زیادی از آنها بدون استفاده مدفون می‌شوند و چشمان نگران هم‌چنان باید انتظار‌ها بکشند!

مرگ ‌مغزی پایان راه است، اما ...
متخصصان اذعان دارند بیمار دچار مرگ ‌مغزی شده به‌لحاظ علمی دیگر به حیات باز نمی‌گردد و اگر فردی برگشته، به این علت بوده که در تشخیص اولیه اشتباهی شده و یکی از موضوعات چالش‌انگیز در خصوص مرگ مغزی همین است!

پس اگر شنیدید فردی دچار مرگ‌ مغزی بوده و بهبود یافته، به‌طور حتم مورد، مرگ مغزی نبوده، بلکه کمای عمیق بوده و تشخیص این دو حالت از یکدیگر، با انجام معاینه، نوار مغز و دیگر اقدام‌های تشخیصی امکان‌پذیر است که همه‌ی این مراحل به‌صورت دقیق و طی چند مرحله و از سوی ۵ متخصص بررسی و تأیید می‌شود. حال پرسش دیگری که ممکن است به ذهن متبادر شود، این‌که چرا فرد دچار مرگ‌مغزی شده هنوز قلبش می‌تپد؟

قلب‌هایی که هم‌چنان می‌تپند
در این رابطه، دکتر «علی‌اصغر یارمحمدی» پاسخ می‌دهد: قلب به علت خودکار بودن در صورت داشتن اکسیژن تا مدتی به کار خود ادامه می‌دهد، اما یک دستگاه تنفس مصنوعی باید اکسیژن کافی را برای ادامه‌ی ضربان قلب فراهم کند. قلب بدون این کمک‌های مصنوعی از حرکت می‌ایستد. رییس مرکز دیالیز و پیوند اعضای منتصریه خاطرنشان می‌کند: همه‌ی این اقدام‌ها در حالی انجام می‌شود که حتی با وجود تمام تجهیزات به‌کارگرفته شده نیز قلب برای مدت کوتاهی ضربان دارد که این زمان، از چند ساعت تا چند روز ممکن است طول بکشد.

دکتر یارمحمدی درباره‌ی تأثیر مرگ مغزی بر دیگر اعضای بدن نیز می‌گوید: مرگ مغزی یعنی نرسیدن اکسیژن یا جریان خون به مغز، اما اعضای دیگر بدن مانند قلب، کلیه‌ها یا کبد تا مدتی به کار خود ادامه می‌دهند و قابل پیوند هستند.

تا دیر نشده باید اقدام کنیم
رییس مرکز دیالیز و پیوند اعضای منتصریه می‌افزاید: این اعضای حیاتی در صورت اقدام به‌موقع می‌توانند در بدن شخص دیگری از طریق «پیوند اعضا» استفاده شوند و خانواده‌های فرد مرگ‌ مغزی شده آگاه باشند که به هرحال تخریب اعضای بدن به فاصله کمی پس از مرگ مغزی آغاز می‌شود از همین‌رو فرآیند اهدا و پیوند عضو باید هرچه سریع‌تر انجام شود.

به‌گفته‌ی وی، شرایط پزشکی فرد در زمان مرگ مغزی تعیین‌کننده‌ی قابلیت وی برای اهدای عضو است، اما به‌طور کلی هر کسی در صورت بروز مرگ مغزی با رضایت بستگانش در زمان مرگ، می‌تواند اهداکننده‌ی عضو باشد. این در حالی است که به علت افزایش برخی بیماری‌ها که می‌تواند به عوارض برگشت‌ناپذیر در برخی اعضای بدن منجر شود، بیش از پیش شاهد نیاز به پیوند اعضا هستیم، دیابت و فشار خون در دنیا رو به افزایش است و نارسایی کلیوی از عوارض این بیماری‌هاست که در مواجهه با آن، چاره‌ای جز درمان جایگزین نیست و درمان بهتر و مؤثر‌تر، پیوند است.

شما کارت اهدای عضو نمی‌خواهید؟
در برخی موارد مانند بیماری‌های قلبی، کبدی و ریوی، پیوند عضو بیمار شاید تنها راه درمان و ادامه‌ی حیات باشد و به همین دلیل با ایجاد امکان پیوند، این شانس بزرگ را به بیمارانی که دچار مشکلات جدی هستند، می‌دهیم که به حیات خود ادامه دهند، پس گسترش فرهنگ اهدای عضو حایز اهمیت است و این گونه می‌توان جان شمار زیادی از بیماران نیازمند را نجات داد و آنها را به زندگی دوباره امیدوار کرد یا دست‌کم از درد و رنج بیمار نیازمند کاست.

افراد می‌توانند فرم اهدای عضو را تکمیل و رضایت خود را برای اهدای عضو در صورت مرگ مغزی اعلام کنند. این فرم‌ها با عنوان فرم عضویت در خانواده بزرگ «اهداکنندگان عضو» را مرکز مدیریت پیوند اعضا طراحی کرده است. اگر هم فرد پشیمان شود، امکان انصراف وجود دارد و می‌تواند رضایت خود را پس بگیرد، در غیر این صورت کارت شناسایی اهدای عضو صادر می‌شود. برای دریافت اطلاعات بیشتر از نحوه‌ی عضویت و دریافت کارت اهداء عضو می‌توانید به http://www.mums.ac.ir/tmc مراجعه کنید.

از آسان‌ ترین راه به شغل مناسب برسید



 

شغل مناسب,تعیین شغل

 

 

در خط مشی تعیین شغل، انتخاب حوزه کاری متناسب با شما مهم‌ترین مساله است. در این صورت، از کارتان رضایت خواهید داشت و در آن به تکامل خواهید رسید.

 

برای اینکه شغل مناسبتان را پیدا کنید، سرراست‌ترین راه این است که بی‌هیچ واسطه‌ای، تنها بر توانایی‌های خود تکیه کنید. تحقیقات زیادی نشان می‌دهند وقتی افراد در حوزه‌هایی کار می‌کنند که در آن به طور خاص پرقدرت عمل می‌کنند، در کارشان سنگ تمام می‌گذارند و از آن لذت می‌برند.

 

اگر بر توانایی‌های خود متکی باشید، فرصت‌های خوبی پیدا می‌کنید، چرا که کارفرمایان و سرمایه‌گذاران وقتی مطمئن می‌شوند که شما می‌توانید از پس چالش ها برآیید و واقعا می‌توانید به آنها کمک کنید که به اهدافشان برسند، روی شما حساب می‌کنند.


برای پیشبرد شغلتان بر اساس توانایی‌هایی که دارید، می‌توان از سه راهکار استفاده کرد:

 

1) توانایی‌های اصلی خود را بشناسید: اولین مرحله برای اینکه بدانید چه شغلی با توانایی‌های شما همخوانی دارد این است که بفهمید به چه چیزی باید تکیه کنید. با خودارزیابی شروع کنید. به دنبال استعدادهای متمایز، مهارت‌ها و دانشی باشید که در کارهای مشخص، شما را در رقابت با دیگران قرار می‌دهد.

 

به عنوان مثال، اگر بخواهیم این مطلب را در مورد مدیر فروش یک شرکت خدمات کامپیوتری به کار ببریم، در لیست توانایی‌های او مواردی مثل شناخت مشتری، روبه‌رو شدن با نیازهای اطلاعاتی برای پاسخ به مشکلات کامپیوتری، تعلیم مسوولان فروش تازه کار و ارتباط عمومی شفاهی بسیار خوب، می‌تواند قرار بگیرد. این ویژگی ها اگرچه برای این حوزه کاری مهم هستند، اما بسیار کلی‌اند و با مشخصاتی که دیگر مدیران فروش ممکن است در مورد تخصص‌های خود نام ببرند، مشابهت دارد.

 

ارائه لیستی جزئی تر می‌تواند راهنمای قوی‌تری برای انتخاب شغل شما باشد. در این نمونه خاص، به منظور روبه‌رو شدن با نیازهای اطلاعاتی مشتریان برای حل مشکلات کامپیوتری آنان، پا را فراتر بگذارید و به دانش خود در مورد چگونگی انجام این کار در یک صنعت خاص، مثل خرده فروشی یا تجربه خود با یک تکنولوژی خدمات کامپیوتری خاص مثل تلفیق کارکردهای iPhone با وب سایت یک شرکت اشاره کنید. یا اینکه در لیست خود فقط به شناخت مشتری اشاره نکنید، بلکه استعداد خود را برای حدس زدن مشکلات و نیازهای مشتری، حتی قبل از اینکه خود مشتری آنها را بداند توصیف کنید.

 

2) در طول زمان، توانایی‌های هدفمند ایجاد کنید: به محض اینکه استعدادها و قابلیت‌هایی را که دارید شناختید، به این فکر باشید که برای رشد حرفه خود به چه چیزی نیاز دارید. هدف شما می‌تواند کسب مهارت در یک حوزه فنی (مانند مثالی که در بالا در مورد مدیریت فروش کامپیوتر گفته شد) یا در یک عملکرد خاص (مثل تحلیل مالی یا مدیریت منابع انسانی) باشد.

 

برای اینکه توانایی مورد نظری را که قصد دارید به آن دست یابید، تعیین کنید، برخی اقدامات کاملا روشن و واضح هستند. مثلا ممکن است یک برنامه تحصیلی را پیش بگیرید یا مدرک مهارت فنی در یک حوزه مشخص دریافت کنید. حتی ممکن است تلاش کنید زمینه کاری خود را به سمت هدفی که تعیین کرده اید پیش ببرید.


اما اقداماتی هم وجود دارند که پیچیده‌ترند و شرایط را سخت می‌کنند. اگر جابه‌جایی خوبی در محل کار یا ارتقای شغلی یا پیشنهاد کاری جدیدی برای شما پیش آمده که با توانایی‌هایی که هدف قرار داده‌اید همخوانی ندارد، در پذیرفتن آن هوشیار باشید. وقتی به دنبال یک موقعیت کاری جدید هستید، باید جست‌وجوی خود را بر نقش‌هایی متمرکز کنید که می‌توانید در آن مهارت‌های هدف خود را رشد دهید، نه احتمالاتی که آسان تر به نظر می‌رسند.

 

3) برای تغییر مسیر کاری، توانایی‌های جدیدی در خود ایجاد کنید: اگر به این نتیجه رسیده اید که مهارت‌های شما و مسیری که طی می‌کنید، ایده آلتان نیست، حوزه کاری خود را عوض کنید. در این شرایط، به پیشنهاد ارزشی شخصی متفاوتی نیاز دارید که مستلزم کسب مهارت‌ها و دانش جدید است.

 

افراد وقتی چنین تغییری در کار خود ایجاد می‌کنند، معمولا زمینه توانایی‌های موجودشان را نادیده می‌گیرند. این انتخاب اغلب باعث می‌شود تنزل کنید و نتیجه نهایی آن هم قطعی نیست. راه آسان‌تر این است که آنچه به آن مسلط هستند را تقویت کنید تا به نتایج جدیدی برسید، مگر اینکه از جایگاهی که در آن قرار دارید، کاملا ناراضی باشید. خود را جای یک کارفرما یا سرمایه گذار در یک حوزه یا عملکرد جدید بگذارید و تصور کنید باید چه چیزی به خودتان اضافه کنید تا آنها بتوانند روی شما حساب کنند. افراد ممکن است دقیقا بدانند باید چه مسیر جدیدی را دنبال کنند و چه امکاناتی به آنها کمک می‌کند به هدف خود برسند.

 

اما به طور خاص‌تر، هدف آنها دقیقا مشخص نیست و در راه تحقق آن برخی راه‌ها را امتحان می‌کنند. مثال بارز این مطلب پزشکی بوده که طبابت دیگر او را راضی نمی‌کرده و به دنبال یک نقش مدیریتی بوده است. وی برای این کار استراتژی مشخصی در ذهن نداشت، اما به فراگیری بهداشت عمومی و کسب‌ مدرک در این زمینه اقدام کرد و زمینه‌ای را به وجود آورد که وی را به سوی یک حرفه مدیریتی سوق داد.

 

توسعه شغلی از طریق رشد توانایی‌ها، مستقیم ترین راه برای رسیدن به شغلی است که دقیقا مناسب شما است. باید بدانید مسیر شغلی شما تا چه حد براساس دانش و مهارت‌های شما شکل گرفته است.

جملات الهام بخش

آنقدر زمین خورده ام که بدانم

برای برخاستن

نه دستی از برون

بلکه همتی از درون لازم است . . .


fu3950.jpg



مهم نیست که چقدر مرتکب اشتباه می شوید یا به آهستگی پیشرفت می کنید

شما همیشه جلوتر از همه کسانی هستید که اصلاً هیچ قدمی برنمی دارند . . .


fu3941.jpg



فردی که منفی می اندیشد، در فرصت ها مشکلات را می بیند

فردی که مثبت می اندیشد، در مشکلات فرصت ها را می بیند . . .


داشتنی های ارزشمند


همین آلان بدون اینکه زیاد فکر کنید و تقریبأ بلافاصله جواب این سئوال را بدهید:

"فرض کنید که به دلیل بروز بحران مجبورید تعدادی از زنان و کودکان خانواده را به شهری دور منتقل کنید ، خودتان هم نمی توانید با آنها بروید چه کسی را از بین آشنایان برای این کار انتخاب می کنید و چرا؟".


آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چرا وقتی مدیران به دنبال یک شخص مناسب برای یک کار


مهم می گردند، بلافاصله روی افراد خاصی انگشت می گذارند؟چرا وقتی اوضاع به هم می ریزد اشخاص


مشخصی از بین جمع ناخودآگاه به عنوان رهبر انتخاب می شوند و چرا در بحرانی ترین شرایط همیشه


کنترل اوضاع به افراد به خصوصی سپرده می شود!؟

 

ادامه مطلب ...

موسسه صدرا محاسب


ایمیل زیر برای بنده ارسال شده است عینأ درج می نمایم .شخصأ هیچ گونه شناختی از موسسه مذبور ندارم توصیه میکنم پیش از هر اقدامی تحقیق کافی بنمایید.


موسسه حسابداری صدرا محاسب <sadraacc@gmail.com>

باسلام این موسسه درجهت رفع مشکل دانشجویانی که بعد از فارغ التحصیلی دارای دغدغه کار هستن ولی اطلاعات کاری خوبی نیز ندارند گام اساسی برداشته است دراین راستا موسسه کتابی تحت عنوان فنون حسابداری از تئوری تاعملی تدوین نموده است .درضمن این موسسه باتخفیف 20% برای دانشجویان این کتاب را عرضه مینماید .جهت همکاری با این موسسه ویا دریافت کتاب با شماره های ذیل درخدمت هستیم :09137790866و03517268318و09127292421
سه‌شنبه 14 آبان 1392 @ 06:50 ب.ظ


حکمت بازیهای کودکی

تازه فهمیدم که بازی های کودکی حکمت داشت!..

زووووو.. تمرین روزهای نفس گیر زندگی...

الاکلنگ، تمرین دیدن بالا و پایین دنیا...

سرسره، تمرین سخت بالا رفتن و راحت پایین آمدن...

گل یا پوچ، دقت در انتخاب!!

 

تحلیل بازار سهام در هفته گذشته


در هفته گذشته تلاش شرکت بورس برای کنترل شاخص کاملا مشخص بود، از هفته های ماقبل پیگیری های مسئولین برای افزایش عرضه توسط سهامداران اصلی ادامه داشت تا در هفته قبل این عرضه ها به اوج خود رسید و ارزش معاملات ٧٠٠ میلیارد تومانی را هم در یک روز رقم زد. از سویی دیگر گزارشات ٦ ماهه شرکتها نیز با احتیاط فراوان و پنهان کاری به بازار اعلام می شد تا انتظارات افزایشی بیش از پیش در بازار شکل نگیرد. مصاحبه های مسئولین مبنی بر حبابی بودن بازار و یا بالا رفتن ریسک بازار نیز در کنار سایر تلاش های آنان برای جلوگیری از افزایش شاخص بود.
به طور مسلم مسئولین و سازمان بورس علاقه ای ندارند تا پول وارد شده به بازار از آن خارج شود همچنین در سالهای قبل نیز سعی می نمودند تا رشد بازار پرشتاب و ادامه دار نباشد. رشد شتابان نمادها و شاخص باعث می شود تا قیمت سهام سال آتی در سال جاری پیش خور گردد و ارزش بازار شرکتها از ارزش واقعی آنها فاصله گیرد که این امر در بلند مدت بیشتر به ضرر بازار خواهد بود چرا که باعث می گردد تا پول نیز از بازار خارج شود و حتی پول افراد حرفه ای بیشتر خارج می گردد چرا که ریسک کمتری را قبول می نمایند ولی اگر امید به رشد در آینده وجود داشته باشد و با وقفه هایی قیمت سهام شرکتها رشد نماید پول وارد شده نیز به آسانی خارج نخواهد شد. عده ای معتقدند که این رویه سازمان می تواند سرمایه گذاران کوتاه مدت را از بازار خارج نماید و یا ترس از توقف نمادها باعث خروج پول از بازار گردد اما باید دقت نمود که بازار سرمایه و سهام برای سرمایه گذاری کوتاه مدت نمی تواند و نباید مناسب باشد و تجربه نشان داده است افرادی که با دید کوتاه مدت در این بازار سرمایه گذاری نموده اند کمترین نفع را برده و یا حتی متضرر شده اند در نتیجه افراد تازه وارد باید با دید سرمایه گذاری بلند مدت وارد این بازار شده تا بتوانند بازده بالاتری را هم کسب نمایند در این شرایط ماندگاری پول های وارد شده نیز بیشتر می گردد.
نمادهای مورد توجه هفته قبل در هفته گذشته نماد تاپیکو بیشترین توجه ها را به خود جلب نمود و البته با عرضه سهامداران اصلی نیز مواجه شد. به نظر میرسد که رشد قیمتی این شرکت بیشتر حاصل تلاش برخی گروه ها می باشد تا افزایش ارزش واقعی و یا خالص ارزش دارایی های این شرکت که عرضه سهامداران اصلی نیز به نوعی نشان از نظر آنان مبنی بر عدم تغییر آنچنانی در ارزش در دارایی های این شرکت است.
دیگر نماد پر ببینده در هفته گذشته پالایش نفت بندرعباس بود. شایعاتی در هفته های قبل مبنی بر پوشش ١٨٠٠ ریالی سود هر سهم این شرکت در گزارش ٦ ماهه منتشر شد اما اعلام پوشش حدودا ٥٠ درصدی پیشبینی در صورتهای مالی ٦ ماهه این شرکت انتظارات را از این نماد کاهش داد تا این شرکت نیز در هفته گذشته صف فروشسنگینی را تجربه نماید. با توجه به اینکه این شرکت از ابتدای سال به نوعی به عنوان لیدر بازار مطرح بوده است انتظار میرود که با برگشت این شرکت شرایط بازار نیز بهبود پیدا نماید. انتظارات از افزایش سود هر سهم این شرکت تا پایان سال همچنان بالا می باشد.
با وجود اینکه پتروشیمی جم مدت کوتاهی است که وارد بازار شده است اما مورد اقبال بازار قرار گرفته است و در هفته قبل نیز جزء نمادهای پر بیننده بوده است. با توجه به اینکه این شرکت با تمام ظرفیت خود مشغول فعالیت نمی باشد انتظار برای رسیدن به ظرفیت کامل باعث افزایش پیش بینی ها از سودآوری این شرکت شده است. همچنین احتمال تغییر در سهامداران اصلی شرکت نیز می تواند بر قیمت هر سهم تاثیر گذار باشد.
نماد گسترش نفت و گاز پارسیان دیگر نماد پربیننده بود. این هلدینگ پتروشیمی مانند سایر هلدینگ های پتروشیمی بازار با اقبال مواجه بود. البته مثال مشابه تاپیکو را در این نماد نیز می تواند زد. نمادهای پتروشیمی پردیس و پتروشیمی زاگرس بیشترین تاثیر را بر ارزش بازار این شرکت دارند اما با وجود شرایط معمولی نمادهای زیر مجموعه این نماد در هفته های اخیر با رشد همراه بوده است.
رشد پتروشیمی خلیج فارس و به تبع آن تاپیکو باعث رشد نفت و گاز پارسیان نیز شده است. باید توجه نمود که نسبت ارزش بازار به خالص ارزش دارایی ها خصوصا در نمادهای تاپیکو و پارسان کم شده است که این مهم می تواند ریسک آنها را بالا ببرد. البته کم بودن این نسبت در نماد پارسیان با توجه به دراختیار داشتن درصد مدیریتی شرکتهای زیر مجموعه ممکن است که توجیه پذیر باشد ولی در نماد تاپیکو اینگونه نیست.
نماد هلدینگ خلیج فارس نیز با توجه به ظرفیت هایی که دارد می تواند به ارزش بازار بالاتری دست پیدا نماید.
پالایش نفت اصفهان نیز در هفته گذشته بعد از اعلام گزارش عجیب خود با صف فروش همراه شد. شرکت اعلام نموده بود که درآمد حاصل از فروش یارانه ای را در بودجه خود نیاورده است که در نوع خود جالب توجه بود. در بین شرکتهای پالایشگاهی پالایش نفت اصفهان محتاط ترین گزارشات را به بازار اعلام می نماید از سویی دیگر پالایش نفت بندرعباس سعی می کند که سود خود را تا حد ممکن نشان دهد. به هرترتیب بازار در هفته گذشته بیشترین نگاه ها را در گروه پالایشگاهی بعد از بندرعباس به اصفهان داشته است.
پیش بینی هفته آتی با توجه به اینکه اکثر گزارشات ٦ ماهه شرکتها به بازار اعلام شده است و بازار سیگنال جدیدی از این گزارشات نگرفته است محرک خاصی برای هفته های آتی دیده نمی شود و در حوزه سیاست خارجی نیز به نظر می رسد مذاکرات تا رسیدن به نتیجه ملموس هنوز زمان نیاز دارد.
در حوزه داخلی نیز انتشار اخباری مانند تعیین نرخ خودروها و یا تغییر سود بانکی که زمزمه آن به گوش می رسد می تواند تاثیرات خاص خود را داشته باشد البته این اخبار نمی تواند چندان فضای کلی بازار را تغییر دهد.
با توجه به شرایط چهارشنبه در بازار انتظار می رود که بازار روز شنبه بازار به مراتب بهتری باشد البته رشد ادامه دار آن نیاز به خبر جدید و یا شکل گیری انتظار جدید دارد و شاید در هفته آتی شاخص کل روند متعادل تری را در پیش بگیرد.
شنیده ها :
پتروشیمی جم

گفته می شود که گروه پتروشیمی سرمایه گذاری ایرانیان قصد واگذاری درصد سهام خود را در محدوده ٢٣٠٠

تومان در این شرکت دارد.
کالسیمین
با توجه به افزایش قیمت روی و امکان استفاده این شرکت از باطله های خود انتظار برای دستیابی به سود ٢ هزار
ریالی از این نماد تا پایان سال وجود دارد.
کارت اعتباری ایران و کیش
با توجه به تغییر در اعضای هیات مدیره و ورود بانک تجارت با دو عضو به هیات مدیره این شرکت انتظار
انعقاد قراردادهای جدید با این شرکت زیاد شده است.
پتروشیمی شیراز
با توجه به شرایط فعلی انتظارات از سود سال جاری این شرکت در محدوده ١٨٥٠ ریال به ازاء هر سهم می باشد.
پتروشیمی زاگرس
٢ میلیون تن تولید / در صورت دستیابی شرکت به ٤ رسیدن به سود ٦٥٠٠ ریالی برای هر سهم شرکت مورد
انتظار است.
تاپیکو
انتظار می رود که فاز اول پالایشگاه ستاره خلیج فارس در شهریورماه سال آتی به بهره برداری برسد.


با تشکر از آقای سید حسین موسویان بابت ارسال این مطلب

نخند

ﻧﺨﻨﺪ !  

ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﺳﺘﯿﻦ ﭘﺎﺭﻩ ﯼ ﮐﺎﺭﮔﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﺕ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭼﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺍﺭﺑﺎﺏ
ﻧﺨﻨﺪ !
ﺑﻪ ﭘﺴﺮﮐﯽ ﮐﻪ ﺁﺩﺍﻣﺲ ﻣﯽ ﻓﺮﻭﺷﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤیخری
ﻧﺨﻨﺪ !
ﺑﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﭼﻨﺪﺛﺎﻧﯿﻪ ﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﻌﻄﻠﺖ ﮐﻨﺪ
ﻧﺨﻨﺪ !
ﺑﻪ ﺩﺑﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﻋﯿﻨﮑﺶ ﮔﭽﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﯾﻘﻪ ﯼ ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﺶ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ....
ﻧﺨﻨﺪ !
ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﭘﺪﺭﺕ
ﺑﻪ ﺟﺎﺭﻭ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺎﺩﺭﺕ
ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻫﺮﺻﺒﺢ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ
ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﯼ ﭼﺎﻕ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ
ﺑﻪ ﺭﻓﺘﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺭﮔﺮﻣﺎﯼ ﺗﯿﺮﻣﺎﻩ ﮐﻼﻩ ﭘﺸﻤﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺍﺭﺩ
ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﯼ ﺁﮊﺍﻧﺴﯽ ﮐﻪ ﭼﺮﺕ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
ﺑﻪ ﭘﻠﯿﺴﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﭼﻬﺎﺭﺭﺍﻩ ﺑﺎ ﮐﻼﻩ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
ﺑﻪ ﻣﺠﺮﯼ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺭﺍﺩﯾﻮ
ﺑﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﭼﻬﺎﺭﭘﺎﯾﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺗﺎ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﯼ ﮐﻨﺘﻮﺭ ﺑﺮﻗﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﯾﺴﺪ
ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺎﻟﯽ ﭘﻨﺞ ﻣﺘﺮﯼ ﺭﻭﯼ ﮐﻮﻟﺶ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺩﺭﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﺟﺎﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭﯾﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺟﻨﺎﺳﺶ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﺕ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﺩ
ﺑﻪ ﭘﺎﺭﮔﯽ زیر ﺟﻮﺭﺍﺏ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺴﯽ
ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻮﺩﻥ ﭼﺎﺩﺭ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﺩﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ
ﺑﻪ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺗﻪ ﺻﻒ ﻧﺎﻧﻮﺍﯾﯽ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ
ﺑﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺷﻠﻮﻍ ﻣﺎﺷﯿﻨﺶ ﭘﻨﭽﺮﺷﺪﻩ
ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﯼ ﮐﻪ ﺳﻮﺍﺭﺗﺎﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺳﻼﻡ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ
ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﭘﻮﻝ ﺧﺮﺩ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﺩﺍﻣﺲ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ
ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﯿﻔﯽ ﺑﺮﺩﻭﺵ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﻧﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﭼﻨﺪﮐﯿﺴﻪ ﻣﯿﻮﻩ ﻭ ﺳﺒﺰﯼ
ﺑﻪ ﻫﻮﻝ ﺷﺪﻥ ﻫﻤﮑﻼﺳﯽ ﺍﺕ ﭘﺎﯼ ﺗﺨﺘﻪ
ﺑﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﻧﮏ ﺍﺯﺗﻮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺑﺮﮔﻪ ﺍﯼ ﭘﺮﮐﻨﯽ
ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻟﻔﻈﯽ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮﻧﻤﺎﯾﺸﯽ
ﻧﺨﻨﺪ ، ﻧﺨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺭﺯﺷﺶ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺧﺮﺩﺗﺮﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﻧﺎﺑﺠﺎﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﺨﻨﺪﯼ!!
ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﭘﺮ ﺩﺭﺩﺳﺮﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ !!!
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﺮﮐﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻭ ﻫﻤﻪ ﮐﺴﻨﺪ !
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺭﻭﺯﯾﺸﺎﻥ ﺗﻘﻼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﺑﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ
ﺑﯽ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ
ﮐﻬﻨﻪ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﻨﺪ
ﺟﺎﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ
ﺳﺮﻣﺎ ﻭ ﮔﺮﻣﺎ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻫﻢ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ

ﻧﺨــــــــــــــــﻨﺪ

13 نکته کامپیوتری که اگر ندانید باعث خنده دیگران می شوید!


1- اول آدرس ایمیل www نمی گذارند: اول آدرس ایمیل هرگز www نمی گذارند.

2- اینترنت اون علامت e آبی رنگ نیست: اون e آبی رنگ علامت برنامه Internet Explorer، محصول شرکت Microsoft است. خود اینترنت یک شبکه است که برنامه یا آیکون خاصی ندارد.

Internet Explorer به شما کمک می کند از این شبکه برای دیدن سایت های مختلف استفاده کنید. درست مثل اینکه می توانید برنامه کانال های تلویزیون را با یک تلویزیون Panasonic یا با یک تلویزیون Sony یا با هر مارک دیگری ببینید…

برنامه های دیگری هم وجود دارند که کار آن e آبی را می کنند و حتی خیلی بهتر! مثل Safari، Chrome، Opera یا Firefox که می توانید از آنها استفاده کنید.

3- چت همان یاهو مسنجر نیست: چت کردن لازم نیست حتمآ با برنامه یاهو مسنجر انجام شود. یاهو یکی از شرکت هایی است که سرویس چت اینترنتی را ارائه می کند. با ICQ، MSN Messenger یا Gtalk و… هم می توانید چت کنید (با سایر کاربران همان سرویس).

4- هر کامپیوتری الزامآ ویندوز نیست: این خیلی مهمه! ببینید یک کامپیوتر را خاموش فرض کنید! اصلآ به آن چه روی صفحه مانیتورش دیده می شود فکر نکنید. این به خودی خودش یک کامپیوتر است.

حالا باید یک برنامه روی این کامپیوتر نصب بشه که این کامپیوتر بتونه روشن بشه و ما ازش استفاده کنیم. به این برنامه ها می گوییم «سیستم عامل» یا «Operating System» یا OS.

 

یکی از معروف ترین این برنامه ها «ویندوز» نام داره که نسخه های مختلفی هم داره که می دونم همگی با آنها آشنا هستید. مثل ویندوز 98 یا ویندوز xp یا ویستا. ویندوز محصول شرکت Microsoft است.


حالا نکته اینجا است، هیچ اجباری به استفاده از ویندوز نیست و ویندوز تنها انتخاب موجود نیست. بلکه این تصور غلط به خاطر سلطه مایکروسافت بر روی بازار به وجود آمده. در اصل شرکت های مختلف و مشابهی وجود دارند که در این صنعت با مایکروسافت در رقابت هستند و خودشان «سیستم عامل» تولید می کنند.

به عنوان مثال، شرکت Apple سیستم عامل Mac را دارد. یا مثلآ سیستم عامل Ubuntu مال شرکت Canonical است.

5- هر کامپیوتری الزامآ پنتیوم نیست: pentium فقط اسم مدل یکی از پردازنده (CPU) های شرکت اینتل است! فکر می کنم واضحه، مثلآ من اگر از CPU یک شرکت دیگه مثل AMD استفاده کنم دیگه «کامپیوترت پنتیوم چنده؟» مفهومی نداره. در ضمن مدل های pentium هم الان تقریبآ منسوخ شده و قدیمی به حساب می آیند.

6- فایروال همان آنتی ویروس نیست: هر دو امنیت کامپیوتر را تامین می کنند اما با یکدیگر فرق دارند. توضیح تخصصی این تفاوت از حوصله این مطلب (و احتمالآ شما) خارج است. بگذارید این طور بگویم، فایروال یا دیواره آتش مثل یک گارد هست که شما بگذارید دم در خانه تا از ورود افراد خطرناک جلوگیری کند. آنتی ویروس مثل یک محافظ شخصی است که اگر کسی یه جوری گارد را دست به سر کرد یا یواشکی از دودکش شومینه اومد توی خونه او را دستگیر کنه.

7- تفاوت فایل، فولدر و درایو: اصلآ به کامپیوتر فکر نکنید، درایو مثل طبقه ای است که شما پوشه های مختلف از اسناد تان را نگهدای می کنید. فولدر همان پوشه هایی است که اسناد در آنها وجود دارند.

هر سند موجود در پوشه مثل یک فایل هست. در نتیجه من اگر از شما بپرسم فلان سند کجاست؟ شما می گویید: «در طبقه دوم، پوشه سبز رنگ، کاغذ آخر.»

حالا اگر بپرسم «اون تحقیق شیمی که دانلود کردی کجاست؟» چه می گویید؟ «درایو C، فولدر Shimi، فایل shimi.pdf» یا مدل کامپیوتری تر: C:\Shimi\shimi.pdf

این طور بخوانید، «سی دو نقطه بک اسلش شیمی بک اسلش شیمی دات پی دی اف».

حالا چطوری فرق اینا را هم به خاطر بسپاریم؟ یکی اینکه درایو ها تعداد شان زیاد نیست. عمومآ همین C و D و E و اینها هستند… فولدر ها یا پوشه ها هم که اصلآ از آیکون شان مشخص است.

فایل ها هم می توانید این جوری بشناسید. هر آیتمی که وقتی رویش کلیک می کنید دیگه جلوتر نمی توانید بروید یک فایل است. به عنوان مثال وقتی روی یک فولدر کلیک می کنید وارد آن می شوید، دوباره می توانید چیزی انتخاب کنید… در نتیجه این یک فایل نیست.

اما اگر روی یک عکس کلیک کنید آن عکس خودش باز می شود، دیگر داخل آن عکس پوشه های دیگر یا فایل های دیگر وجود ندارد. در نتیجه یک عکس یک فایل است. به عبارتی هر آیتمی که یک پسوند داشته باشد، مثلآ txt. یا jpg. و… یک فایل است.

8- پسوند فایل ها مهم است: اول از همه، اصلآ پسوند چیه؟ پسوند اون سه حرف آخر اسم هر فایل است (اگر ویندوز شما پسوند ها را نشان نمی دهد مثل این راهنما عمل کنید).

پسوند به ویندوز و شما می گوید که این چه نوع فایلی است. به عنوان مثال یک فایل متنی که فقط حاوی نوشته است پسوندش txt. است. عکس های واقعی مثل آنها که با دوربین عکاسی می گیرید عمومآ دارای پسوند jpg هستند. عکس های کارتونی و کامپیوتری و غیر واقعی هم عمومآ gif یا png هستند.

فایل های فشرده شده عمومآ دارای پسوند zip یا rar هستند که آنها را باید با برنامه های مخصوص مثل Winzip یا WinRAR باز کنید.

فایل های اجرایی مثل فایل های برنامه های یا فایل های Setup بازی ها و… هم عمومآ دارای پسوند exe. هستند. آهنگ ها هم که مطمئنم خودتان می دانید، عمومآ mp3 یا wav هستند.

پسوند فایل ها اطلاعات زیادی به ما می دهند. مثلآ اگر کسی یک فایل به شما داد که پسوند آن exe. بود و گفت این عکس خودم است. دارد دروغ می گوید! احتمالآ به جای عکس یک برنامه مخرب مثل یک ویروس است.

9- تفاوت وبلاگ و وب سایت: «وبلاگ» از جمله چیز هایی است که تعریف دقیقش یکم سخته. یک باور اشتباه اینه که یک وب سایت یک آدرس مستقل دارد، مثلآ تنها کاربران عضو سایت قادر به مشاهده لینک ها هستند.

عضویت در سایت / ورود به سایت

یک سایت است اما microsoft.persianblog.ir یک وبلاگ است. این تعریف اشتباه است.

وبلاگ جایی است که – عمومآ – یک نفر یادداشت هایی می نویسد. این یادداشت ها می توانید شخصی، تخصصی یا عمومی باشد. وبلاگ ها بر پایه یکی از برنامه های مدیریت محتوا نظیر وردپرس یا مووبل تایپ هستند. همچنین می توانند روی سرویس دهنده های وبلاگ آنلاین باشند، مثل Blogspot یا Persianblog و… که در این صورت آدرس آنها به شکل EsmeWeblog.Persianblog.ir و… درمیاید. اما می توانند آدرس شخصی هم داشته باشند. مثل Zangoole.com که یک وبلاگ است.

اکثر وبلاگ ها شامل بخش نظرات هم هستند که خوانندگان از این طریق با نویسنده در ارتباط هستند و نظر خودشان را به اطلاع نویسنده می رسانند. هم وبلاگ و هم وب سایت می تواند متعلق به یک نفر، چند نفر یا یک شرکت هم باشد در نتیجه مالکیت یا مخاطب یک نشانه برای تمیز دادن وبلاگ از وب سایت نیست. اما عمومآ وبلاگ متعلق به یک نفر است و شما با ورود به آن می دانید که در حال خواندن نوشته چه کسی هستید. وبلاگ ها عمومآ غیر رسمی تر از وب سایت ها هم هستند.

یک تفاوت دیگر هم این است که وب سایت ها عمومآ سرویس یا محصول خاصی دارند اما وبلاگ ها – حداقل مستقیمآ – سرویسی ارائه نمی کنند و فقط حاوی نوشته های نویسنده هستند.

10- دومین، دامین یا دامنه: ببینید خودتان را درگیر نکنید، خیلی ساده است. اسم هر سایت (آدرسی که تایپ می کنید که واردش شوید) دامنه آن سایت است. مثلآ دامنه یاهو yahoo.com است. برای داشتن این نام ها باید نام مورد نظر آزاد باشد و مبلغی را سالیانه پرداخت کنید تا به نام شما ثبت شود.

توجه کنید که مثلآ در مثال یاهو، کل عبارت “Yahoo.com” دامنه است، نه فقط “Yahoo” در نتیجه “Yahoo.net” هم یک دامنه جدا است که می تواند متعلق به فرد دیگری باشد، همچنین “Yahoo.org” و… اما خوب شرکت های بزرگ تمام دامنه های اسم شرکت شان را به نام خودشان ثبت می کنند.

11- هاست یا هاستینگ: هاست، هاستینگ یا Host یعنی فضایی که فایل های یک سایت اینترنتی روی آن قرار می گیرد. هر چیزی که شما روی یک سایت می خوانید باید روی یک کامپیوتر واقعی در یک جایی از دنیا وجود داشته باشد. همین مطلب که الان شما دارید می خوانید روی سرور زنگوله در تگزاس آمریکا است.

این فضا ها هم توسط شرکت ها فروخته می شود. در نتیجه اگر می بینید می گویند «هاست 100 مگابایتی» یعنی به شما 100 مگابایت فضا می دهند که فایل های سایت تان را در آن نگهداری کنید.


12- RAM بیشتر همیشه بهتر نیست: رم و حافظه بیشتر همیشه الزامآ بهتر نیست. یعنی کلآ این عدد ها هر چقدر بزرگتر می شوند الزامی نیست که بهتر شوند. چرا؟ به دلایل مختلف، مهم ترینش اینکه خیلی اوقات کامپیوتر شما توان استفاده از آن مقدار عظیم RAM را اصلآ ندارد… به عنوان مثال، اکثر افراد از ویندوز های 32 بیت استفاده می کنند که توان استفاده بیشتر از 4 گیگ رم را ندارند یعنی اگر شما 8 گیگ رم هم داشته باشید هیچ فرقی نخواهید دید… پس اگر از نحوه کار یک دستگاه آگاه نیستید حواستان جمع باشد که پول تان را بی خود هدر ندهید. برای استفاده بیشتر از 4 گیگ رم باید از سیستم عامل های 64 بیت استفاده کنید. مثلآ Windows Vista x64 Ultimate.

13- قوی بودن یکی از اجزای کامپیوتر ضعیف بودن جزئی دیگر را جبران نمی کند: این هم از جمله اشتباهاتی است که از خیلی ها تا به حال شنیده ام. هر عضو کامپیوتر وظیفه منحصر به فرد خودش را دارد و قوی بودن یک جز، مثلآ RAM ضعیف بودن CPU را جبران نمی کند. مثلآ شنیده ام که می گویند «این بازی 2 گیگ رم می خواد ولی اگر CPU ات قویه با 1 گیگ هم جواب میده…» که کاملآ اشتباه است.

منبع : عصر فردا

آقای محبوب الهمکاران



عجب! شما آقای محبوب الهمکاران رو نمی شناسید؟فکر نمی کردم.مگر در شرکت و کارخانه کسی هست که ایشان را نشناسد.جناب آقای محبوب الهمکاران آشنا و دوست همه همکاران است.نخود همه آش است و به عبارتی چون آچار فرانسه است که با پس و پیش کردن یک دنده و شل و سفت یک پیچ،بهر مهره ی می خورد.همه جا می رود،در هر کاری وارد است، مشاور محترم همه است،سوراخی نیست که در آنجا سر نکند و دری نیست که به روی او بسته باشد.برای همه پیغام می برد و از همه جا خبر می آورد.در زندگی خصوصی همه کس وارد است!

همیشه پیش دیگران از شما دفاع می کند(خودش اینطور ادعا دارد) و در حضور شما فضایلی در وجود مبارکتان کشف می کند که خودتان از آن خبر ندارید! تقریبا همیشه عقیده دارد و این عقیده را به اصرار به شما هم می قبولاند که روزگار غدار کجمدار نسبت به این در گرانبها که شمایید ستم کرده و حقتان را ادا نکرده است.ابلهان را چون خس دریا با موج حوادث بالا برده و شما را که بی گفتگو اعقل و اصلح کارمندان زمانه اید چون مروارید به اعماق ظلمات رانده است!


از همه کس پیش شما بد می گوید.برای همه دو جین عیب و متلک آماده دارد. شب را با مدیر شام می خورد و روز با معاونش خلوت دارد.از پشت پرده ها با خبر است و همیشه اخبار دست اول دست اوست! در باره انتصابات آینده پیشگوئیها می کند که عقل جن حیران می شود! اسرار و سیاستهای شرکت را از هیئت مدیره بهتر می داند و همه را با شما فاش می گوید!

خلاصه اینکه به تمام معنی محبوب الهمکاران است و همه جا جای خودش را باز نموده و خاطر خواهانش بسیارند.دل همه را ربوده و مرتب تشویقی و ارتقاء و پاداش نصیب خود می نماید.الحق که چنین سرمایه هایی ر ا باید قدر دانست و بر سر گذاشت و دور سازمان همی چرخانید و حلوا حلوا نمود!

بهترین مدیر



بهترین مدیر فردی است که در انتخاب بهترین افراد برای انجام کار موردنظر درک کافی داشته باشد و به اندازه کافی خویشتن داری داشته باشد که وقتی آنان در حال انجام کار هستند در کار آنان دخالت نکند.

هوای تازه


استاد مشغول درس مبحث نواندیشی و روشنفکری برای شاگردانش بود اما خود می دانست این موضوعی است که به سادگی برای هر شخصی جا نمی افتد . چون بحث فرهنگ دیرینه و فاخر بودن آن نیز مطرح شده بود .

استاد از یکی از شاگردان خواست تا پنجره را ببندد و گفت که تا مدتی باز نشود . هوا گرم و تعداد شاگردان هم زیاد بود .

پس مدتی شاگردان کلافه شده و خواستار باز شدن پنجره گشتند . پنجره که باز شد همگی نفسی راحت کشیدند و احساس خشنودی کردند. استاد پرسید: «نسبت به این هوای مطبوع که همین الان وارد شد چه احساسی دارید؟»

شاگردان همگی آنرا یک جریان عالی و نجات بخش توصیف کردند. استاد گفت:

«حالا که اینطور است پنجره را ببندید تا این هوای عالی را برای همیشه و در تمامی اوقات داشته باشید.»

تعدادی از شاگردان گفتند فکر بدی نیست اما تعدادی دیگر پس از کمی فکر با اعتراض گفتند: «ولی استاد اگر پنجره بسته شود این هوا نیز کم کم کهنه می شود و باز نیازمند تهویه می شویم.»

استاد گفت: «خب، حالا شما معنی نواندیشی را فهمیدید!

در جوامع وقتی یک اندیشه یا ایده یا فلسفه نو پیدا می شود عامه مردم ابتدا در برابر آن مقاومت می کنند اما در طول زمان چنان به آن وابسته می شوند که بهتر کردن و ارتقاء آنرا فراموش می کنند و چون با فرهنگ شان مخلوط می شود نسبت به آن تعصب پیدا می کنند، مگر آنکه مثل بعضی از شما به ضرر آن هم فکر کنند.»

آیا شما در و پنجره ها را برای ورود ایده های نو باز می گذارید؟ آیا شما نوآوری را در سازمان خود مدیریت می کنید؟

فقط برای امروز

فقط برای امروز:خشمگین مباش

فقط برای امروز:نگران مباش

فقط برای امروز:  سپاس گزار باش

فقط برای امروز: درست و شرافتمندانه کار کن

فقط برای امروز: با دیگران مهربان باش و به همه چیز احترام بگذار


اصول داشتن یک ذهن آرام


برای داشتن یک ذهن آرام ده اصل زیر را رعایت کنید:
 
ادامه مطلب ...

یاد استاد

گفت استاد مبر درس از یاد

 یاد باد آنچه به من گفت استاد

یاد باد آنکه مرا یاد آموخت

 آدمی نان خورد از دولت یاد

هیچ یادم نرود این معنی

 که مرا مادر من نادان زاد

 پدرم نیز چو استادم دید

گشت از تربیت من آزاد

 پس مرا منت از استاد بود

 که به تعلیم من اُستاد اِستاد

 هر چه دانست ، آموخت مرا

غیر یک اصل که ناگفته نهاد

قدر استاد نکو دانستن

 حیف استاد به من یاد نداد

 گر بمرده است روانش پر نور

 ور بود زنده خدا یارش باد

 


ثبت سند "کسر از حقوق"

چندی پیش یکی از دوستان سئوال زیر را مطرح کرد :
اگر یکی از پرسنل به هر دلیلی توبیخ شده و از حقوق وی مبلغی کسر گردد این مبلغ در سند حقوق چه ثبتی باید بخورد؟

پاسخ:
وفق ماده 45 قانون کار کارفرما فقط در موارد ذیل می‌تواند از مزد کارگر برداشت نماید:
الف - موردی که قانون صراحتا اجازه داده باشد.
ب - هنگامی که کارفرما به عنوان مساعده وجهی به کارگر داده باشد.
ج - اقساط وامهائی که کارفرما به کارگر داده است طبق ضوابط مربوطه.
د - چنانچه در اثر اشتباه محاسبه مبلغی اضافه پرداخت شده باشد.
ه - مال الاجاره خانه سازمانی (که میزان آن با توافق طرفین تعیین گردیده است ) درصورتیکه اجاره ای باشد با توافق طرفین تعیین می‌گردد.
و - وجوهی که پرداخت آن از طرف کارگر برای خرید اجناس ضروری از شرکت تعاونی مصرف همان کارگاه تعهد شده است.
تبصره 1 : هنگام دریافت وام مذکور در بند ج با توافق طرفین باید میزان اقساط پرداختی تعیین گردد.

با توجه به ماده قانونی فوق کسر از حقوق به غیر از موارد فوق بعلاوه تأخیر ، غیبت و خسارات وارده به کارفرما امکان پذیر نمی باشد ضمن اینکه کارفرما رأساً مجاز به کسر از حقوق بابت جبران خسارات نخواهد بود و می بایست ابتدا پرونده تخلف کارگر به کمیته انضباطی کارگاه ارائه شود و در صورت مخالفت کارگر نسبت به قبول صحت و میزان خسارت مزبور ، می بایست از طریق ادارات کار ، صحت و میزان خسارات وارده به کارفرما تأیید شود که در آن صورت می بایست بابت جبران خسارات ابتدا ثبت مطالبات از کارگر را بابت جبران خسارات وارده انجام داد ، ودر نهایت در هنگام محاسبه و پرداخت حقوق ،بدهی کارگر از حقوق قابل پرداخت به وی کسر می شود .

چطور با اشتباهاتمان کنار بیاییم

همه ما کوله‌باری از اشتباه داریم که باید از آنها درس بگیریم. همه ما اشتباه می‌کنیم، آن هم خیلی زیاد. بهترین قسمت آن این است که بدانیم اشتباه کرده‌ایم. اگر ندانیم، باز یک اشتباه دیگر کرده‌ایم. می‌خواهیم ببینیم چطور باید با این همه اشتباهاتمان در زندگی کنار بیاییم. برای این منظور، جملات مختلفی را از افراد مشهور درمورد اشتباه کردن برایتان گرد آورده‌ایم.

یادتان باشد، مهم نیست که اشتباه کرده‌اید؛ مهم این است که از اشتباهتان درس گرفته باشید.
«افراد باهوش از اشتباهاتشان درس می‌گیرند. اما باهوش‌ترینشان از اشتباهات دیگران.»

– براندون مال (Brandon Mull)

«یک اشتباه نباید قدرت حکمرانی بر همه زندگی یک نفر را داشته باشد.»

– جویس میر (Joyce Meyer)

«بزرگترین اشتباهی که می‌توانید در طول زندگی مرتکب شوید این است که همیشه از اینکه مرتکب اشتباه شوید بترسید.»

– البرت هوبارد (Elbert Hubbard)

۱) تازمانیکه باور نکنید که شکست خورده‌اید و دلسرد نشوید، هنوز شکست نخورده‌اید. هیچوقت ناامید نشوید. گاهی وقت‌ها اینکه بدانید چه زمان باید دست از ادامه راه بکشید، کدام جنگ را ببازید، خود نیازمند خرد است.

«خیلی وقت‌ها برای اینکه اولویت‌هایمان را ببینیم، باید آنها را از خودمان دور کنیم.»

– جان ایروینگ (John Irving)

۲) خودتان را برای اشتباهاتی که مرتکب شده‌اید بخشیده، از آنها درس بگیرید و پیش روید.

«اشتباه کردن گناه نیست. داشتن اعتباری که نتوانید هرازگاهی آن را خراب کنید چه ارزشی دارد؟»

– سیمون الکلس (Simon Elkeles)

۳) از آن اتفاق درس بگیرید و آن را فراموش کنید.

۴) هیچ‌وقت یک اشتباه را تکرار نکنید.

«موفقیت این نیست که هیچوقت اشتباهی مرتکب نشوید. موفقیت در این است که هیچوقت یک اشتباه را تکرار نکنید.»

– جرج برنارد شاو (George Bernard Shaw)

۵) قلب و روحتان باید استوار باشد. وقتی می‌بینید در حین و بین یک اشتباه هستید، کنترل ذهنتان را به دست گیرید. قدرت فکر کردن در اشتباهات یک مزیت بزرگ است.

۶) از اشتباهاتتان درس بگیرید و با حس کینه و انتقام برگردید. فقط زمانی که رشد کرده باشید است که می‌توانید اشتباهی را جبران کنید.

۷) گاهی اوقات عوض کردن طرز تفکرمان کمک می‌کند. هیچوقت نمی‌توانید با همان طرزفکر قبلی که اشتباهی را مرتکب شده‌اید، آن را اصلاح کنید.

۸) بیشتر اوقات تلاش نکردن برای اصلاح یک اشتباه شما را در همان جای اول نگه می‌دارد. شجاعت لازم برای غلبه بر ترستان و اصلاح خطاهایتان را پیدا کنید.

۹) قدم‌های کوچک بردارید و برای غلبه بر اشتباهاتتان توانایی‌تان را کم‌کم افزایش دهید.

۱۰) در سختی‌ها به دنبال فرصتی برای پیدا کردن خودتان باشید. در همه سختی‌ها فرصت‌های بیشماری برای رشد وجود دارد.

۱۱) برای غلبه بر سردرگمی‌هایتان وارد عمل شوید. علم به شما کمک می‌کند بر سردرگمی‌هایتان غلبه کنید، سعی کنید برای غلبه بر اشتباهتان هم دانش بیشتری درمورد آن موضوع پیدا کنید.

۱۲) صبور باشید و اجازه بدهید زمان بگذرد.

۱۳) بزرگترین اشتباه اکثر ما این است که ناامید می‌شویم و دست از کار می‌کشیم. تازمانیکه  ۱۰۰٪ کارتان را تکمیل نکرده‌اید نباید کنار بروید. اگر نیاز به استراحت داشتید، به خودتان وقفه بدهید اما دست از ادامه راه نکشید. موفقیت شکستی است که برعکسش کرده باشید.

۱۴) دست از فکر کردن بردارید و از فرصت‌ها استفاده کنید. بیشتر اشتباهات فرصت‌هایی عالی برای پیشرفت در اختیارتان قرار می‌دهند.

«اشتباه کردن کاری انسانی و بخشیدن کاری الهی است.»

– الکساندر پوپ (Alexander Pope)

۱۵) کمال هیچوقت تصادفی نیست؛ بلکه نتیجه تلاش‌های هوشمندانه است.

«اگر ترس از کمال نداشته باشید، هیچوقت به آن نمی‌رسید.»
– سالوادور دالی (Salvador Dali)

اجازه بدهید نگاهی به گفته‌هایی بکنیم که دیگران بعد از برخورد با اشتباهاتشان و تجربیات مختلف ارائه کرده‌اند:

«کسی که اشتباه نکرده باشید، یعنی هیچ چیز جدیدی را امتحان نکرده است.»

– آلبرت انیشتین (Albert Einstein)

«آزادی که برای اشتباه کردن در آن آزادی نداشته باشید هیچ ارزشی ندارد.»

– ماهاتما گاندی (Mahatma Gandhi)

«مطمئن شدن از عقلانیت خود کار دشواری است. سالمترین کار این است که به شما یادآور شوند که قوی‌ترین‌ها هم ضعیف می‌شوند و عاقل‌ترین‌ها هم اشتباه می‌کنند.»

– ناپلئون بناپارت (Napoleon Bonaparte)

«وقتی راهتان را پیدا می‌کنید دیگر نباید بترسید. باید شجاعت لازم برای اشتباه کردن را داشته باشید. ناامیدی، دلسردی و شکست ابزارهایی هستند که خداوند برای نشان دادن راه به ما از آن استفاده می‌کند.»

– پائولو کوئیلو (Paulo Coelhi)

«قضاوت خوب از تجربه می‌آید و تجربه از قضاوت بد.»
– ریتا ماو براون (Rita Mae Brown)

روش‌های غلبه بر نگرانی‌هایی که مانع از موفقیت می‌شوند


  بی‌توجهی به نگرانی‌ها و ترس‌ها مانند قارچ سمی است که آرام آرام شما را مسموم و بر زندگیتان غلبه می‌کند. هر فردی باید برای مقابله با ترس‌هایش آمادگی داشته باشد.

 زمانی که دائما از ترس و نگرانی صحبت می‌کنید آن هنگام است که سدی از موفقیت را روبه‌روی خود می‌سازید. این ترس‌ها، شما را در همان مکان اجتماعی که ایستاده‌اید، می‌گذارند و اجازه پیشرفت را از شما می‌گیرند. به جای آن‌که اجازه دهید نگرانی‌ها مانع از موفقیت و پیشرویتان شود با راهکارهای زیر با این موانع مبارزه کنید:

ترس‌هایتان را بشناسید: قبل از آن‌که بدانید کدام راه‌ها شما را به مسیر موفقیت راهنمایی می‌کند باید ترس‌ها و نگرانی‌هایتان را بشناسید. اگر به شناخت آن‌ها مطمئن نیستید، یک تمرین عکس انجام دهید. شما می‌دانید اهدافتان چیست پس چه عاملی مانع شما می‌شود؟ بعضی از این موانع ممکن است به دلیل نداشتن مهارت باشد. به‌عنوان مثال چرا شما مهارت تصمیم‌گیری ندارید؟ اگر خوب بررسی کنید شاید به این نتیجه برسید که اعتماد به نفس کافی ندارید. عدم اعتماد به نفس یا اعتماد به نفس پایین خود یک نگرانی است. پس روی آن متمرکز شوید و سعی کنید از مشاوران کمک‌ بگیرید.

خودتان را سرزنش نکنید: هر عملی که برای مقابله با ترس‌هایتان انجام می‌دهید اگر با سرزنش کردن همراه باشد، تنها تقلایی بیهوده است. شما به صبر احتیاج دارید و معجزه‌ای هم رخ نمی‌دهد، آرام و صبور باشید.

عادت‌های بد را کنار بگذارید: بعد از اطمینان یافتن از سلامت جسمی، از موثرترین کارها آگاهی از سلامت روحی و ذهنی است. کنار آمدن با ترس‌هایتان اطمینان خاطر داشتن از سلامتی ذهن است. زمانی که شما از نظر فیزیولوژیکی سالم هستید ، وقت خودتان را با مسائلی چون استرس، افسردگی و بیحالی تلف نکنید.

برنامه داشته باشید: زندگی ما انسان‌ها آن‌قدر درگیر و پر از مشغله است که داشتن ابزاری برای تمرکز کردن بی‌ارزش است، اما با داشتن برنامه شما به راحتی می‌توانید بر ترس‌ها و نگرانی‌هایتان غلبه کنید تا آن‌ها را در گوشه‌ای از ذهنتان ذخیره کنید. برنامه‌هایتان را برای جلوگیری از نگرانی روی کاغذ پیاده کنید. برنامه‌ها باید عملی باشند ، برای مثال شاید شما بخواهید یک سخنران شوید اما ترس از نداشتن فن بیان مانع این کار شود.

درباره ترس‌هایتان صحبت کنید: صحبت با دیگران درباره ترس و نگرانی‌هایتان ، یک راه غلبه و مقاومت بر آن‌هاست. مخصوصا برای حمایت کردن شما در اهدافتان با دوستان یا خانواده‌تان صحبت کنید.

ادامه دهید: حالا شما ترس‌هایتان را شناخته‌اید، آنها را پذیرفته‌اید ، درباره‌اش برنامه نوشته‌اید ، اما هر هدف یک مرحله است، هر چقدر جلوتر بروید شاید ترس‌های جدیدی جایگزین ترس‌های گذشته‌تان شود. هر قدم به سوی رسیدن به موفقیت چالش‌های جدیدی را به وجود می‌آورد.