مسلما همه ما برای خودمان اهدافی در زندگی داریم. زندگی بدون هدف معنایی ندارد و این هدفها هستند که به زندگی ما معنا میبخشند. این اهداف برای هر فرد متفاوت است و هر شخصی با توجه به گذشتهای که داشته و آیندهای که برای خود متصور است، مجموعه اهدافی خاص و منحصر به خودش را دارد. البته معدود افرادی هم هستند که بیهدف زندگی میکنند که امیدوارم شما جزو این دسته معدود نباشید.
اگر شما بخواهید از خانه خودتان به خانه یکی از دوستان خود که از شما خیلی دور هست بروید، پیش از آغاز حرکت پیش خود فکر میکنید که از کدام مسیر بروید تا هم در ترافیک نمانید و هم زودتر به خانه او برسید. در ذهن خود نقشه شهر را مرور میکنید و با توجه به دانش و تجربهای که از مسیرها و ترافیک دارید، بهترین مسیر را انتخاب میکنید و بعد حرکت میکنید.
همین موضوع در مورد اهداف زندگی شما هم صادق است، هر چند کمتر به آن توجه میشود. اگر بخواهید به اهداف خود در زندگی دست پیدا کنید باید یک نقشه راه داشته باشید تا به کمک آن نقشه از بهترین مسیر ممکن بروید تا سریعتر به اهداف خود برسید. در این مقاله یک نقشه راه کلی در مورد اهداف را به شما نشان میدهم تا بتوانید به کمک آن کمی هدفمندتر به سوی اهداف خود حرکت کنید.
در یک توضیح مختصر میتوانم بگویم که جدول اهداف همان نقشه راهی است که پیش از این در موردش کمی توضیح دادم. این جدول نقشه گنجی است که شما را به گنج مورد نظرتان که همان اهدافتان باشد میرساند. اگر در اینترنت تا به حال در این مورد جستوجو کرده باشید میدانید که تا کنون صدها مدل از این جدول طراحی شده که برخی از آنها بیش از جد مختصر و برخی دیگر بیش از حد پیچیده هستند. برای همین من تصمیم گرفتم جدولی را به شما معرفی کنم که نه زیاد پر جزئیات و گمراه کننده باشد و نه بیش از حد مختصر. در تصویر زیر میتوانید جدول اهدافی که در این مقاله در موردش صحبت میکنم را ببینید.
البته خود جدول به اندازه کافی واضح هست که نیازی به توضیحات اضافه نداشته باشد، اما بد نیست نگاه دقیقتری داشته باشیم به هر بخش از این جدول.
حتما متوجه شدید که در این جدول، اهداف شما به دو بخش اهداف کوتاه مدت و اهداف بلند مدت تقسیم شدهاند. اما اهداف کوتاه مدت چه اهدافی هستند؟ این اهداف که زیاد هم به آنها توجه نمی شود در واقع پل ارتباطی بین فعالیت های شما و اهداف اصلی شما یا همان اهداف بلند مدت شما هستند.
وقتی صحبت از برنامهریزی برای رسیدن به اهداف میشود، اکثر افراد معمولا به این فکر میکنند که چه اهدافی برای زندگی خود در نظر دارند و بعد همان اهداف را دنبال میکنن،. ولی در کمال تعجب هر چقدر سعی و تلاش میکنند به اهداف خود نمیرسند. علت این ناکامی کاملا واضح است. علت این است که این افراد فقط به نقطه پایان فکر میکنند و به فکر راه رسیدن به نقطه پایان نیستند.
به همین دلیل است که تاکید میکنم در برنامهریزیهای خود به اهداف کوتاه مدت هم فکر کنید. گاهی ممکن است این اهداف کوتاه مدت زیاد برای شما جذاب نباشند ولی باید در نظر داشته باشید که برای رسیدن به اهداف بلند مدت باید از اهداف کوتاه مدت کمک بگیرید.
به عنوان مثال فرض کنید شما میخواهید در کار خود پیشرفت کنید، به همین خاطر پیشرفت در کار را هدف خود قرار میدهید و سعی میکنید با فعالیتهایی مثل زودتر رفتن سر کار یا بیشتر کار کردن به هدف خود برسید. در این صورت ممکن است اصلا به هدف خود نرسید یا خیلی دیر به آن هدف دست یابید. اما اگر برای خودتان اهداف کوتاه مدت در راستای هدف اصلی خود معین کنید و در جهت اهداف کوتاه مدت خود فعالیت کنید خواهید دید که خیلی زودتر به هدف اصلی خود میرسید. در این مثال اهدف کوتاه مدت شما میتوانند مطالعه بیشتر و افزایش دانش کاری باشد. حالا اگر مثل قبل در همان زمان همیشگی در محل کار حاضر شوید و همان مدت زمان در دفتر کار خود به کار کردن مشغول باشید ولی به شکل موثرتر و بهتر کار کنید میتوانید خیلی زودتر در کار خود پیشرفت کنید.
اکنون که متوجه اهمیت اهداف کوتاه مدت شدید، باید سعی کنید برای رسیدن به اهداف بلند مدت خود، اهدافی کوتاه مدت معین کنید و بعد در راستای اهداف کوتاه مدت، به فعالیت بپردازید. بر همین مبنا ممکن است در یک نگاه سطحی فعالیتهای شما هیچ ارتباطی به اهداف بلند مدت شما نداشته باشند ولی اگر درست برنامهریزی کرده باشید میدانید که شما برای اهداف کوتاه مدت خود دست به انجام فعالیتهای مختلف میزنید و این اهداف کوتاه مدت هستند که شما را به اهداف اصلیتان میرسانند.
احتمالا متوجه دو پیکان کناری این جدول شدهاید. با اینکه این پیکانها در حاشیه جدول قرار دارند ولی همین پیکانها هستند که به جدول معنا میبخشند. همینطور که در پایین این پیکانها نوشته شده است، شما برای طراحی جدول برنامهریزی برای خودتان باید از بالا به پایین پیش بروید، به این معنی که ابتدا باید اهداف بلند مدت یا همان اهداف اصلی خود را مشخص کنید که البته این مرحله زیاد هم سخت نیست. مرحله دوم تعیین اهداف کوتاه مدت است که سختترین مرحله این جدول به حساب میآید چون باید به دقت بررسی کنید که برای رسیدن به یک هدف بلند مدت به چه اهداف کوتاه مدتی نیاز دارید. مرحله آخر هم تنظیم فعالیتهایی در راستای اهداف کوتاه مدت است که این مرحله هم زیاد مشکل نیست.
اما در هنگام بهکارگیری این جدول، روند کار کاملا برعکس میشود، یعنی مشخصا شما باید ابتدا از فعالیتها شروع کنید تا به اهداف کوتاه مدتی برسید که شما را به اهداف بلند مدت میرسانند.
حتما از خودتان میپرسید که این جدول در چه مواردی کاربرد دارد. به جرات میتوان گفت که شما از این جدول میتوانید در هر موردی استفاده کنید. چه در وبلاگنویسی و چه در آزادکاری و چه در هر کار دیگری، این جدول کمک زیادی به شما خواهد کرد. با اینکه موضوع بحث وبلاگ یک ادمین بیشتر به وبلاگنویسی و آزادکاری مرتبط است و این جدول برای آزادکارها و بلاگرها هم میتواند بسیار مفید باشد، اما کارایی این جدول هیچ محدودیتی ندارد و در هر کاری میتوان از آن استفاده کرد.
پولنیوز، مازیار دانیالی - هنگامی که در هر سطحی به یک مدیر مبدل می شویم، مسئولیت سلامت و موفقیت افراد دیگر بر عهده ما قرار می گیرد.
به گزارش گروه بینالملل پولنیوز، به عنوان یک مدیر، از طریق موفقیت دیگران است که به موفقیت دست می یابیم. دو گام می توانند در بهبود توانایی مدیریت موثر تاثیرگذار باشند که عبارتند از:
1. آشنایی کامل با افرادی که رهبری و مدیریت آنها را بر عهده داریم.
2. توسعه درکی عمیق از شایستگی و دیدگاه افرادی که مدیریت آنها را بر عهده داریم.
گام نخست مدیریت
نخستین وظیفه مدیر ارتقا درک و شناخت وی از افراد است. به عنوان یک مدیر، زمانی که به خوبی با افراد تیم خود آشنا نیستیم چگونه می توانیم انتظار دریافت بهترین ها را از آنها داشته باشیم؟ موضوعاتی مانند سیاست و یا روش کار وجود دارند که به همه مربوط می شوند اما برای دریافت بهترین ها از هر فرد نیازمند برقراری ارتباط با آنها در سطح شخصی هستیم. عامل کلیدی برای مدیریت دیگران درک کامل و در نظر گرفتن آنها است. وظیفه ما به عنوان یک مدیر با آموزش، توسعه و تمرین دادن دیگران گره خورده و توسعه درک درست از موارد زیر در دستیابی به این هدف موثر است:
چه چیزهایی به آنها انگیزه می دهد؟
آرزوهای آنها چیست؟
آنها دارای چه ظرفیت هایی هستند؟
چه چیزهایی برای آنها اهمیت دارد؟
مدیریت درباره این که به افراد بگویید چه کاری را انجام دهند نیست بلکه درباره این است که:
به آنها نشان دهید چه کاری انجام دهند.
چگونگی انجام کار را به آنها آموزش دهید.
آنها را در به فعل رساندن ظرفیت های بالقوه های خود همراهی کنید.
بر منافع و رفاه دیگران متمرکز باشید.
به آنها در بهبود و دستیابی به نتایج دلخواه کمک کنید.
با آنها روابطی بر اساس احترام و درک متقابل ایجاد کنید.
مدیریت، قرار داشتن در بهترین حالت برای کمک به دیگران در راستای کسب بهترین حالتی که برای آنها امکان پذیر است، محسوب می شود. هنگامی که برای شناخت و درک افراد زمان اختصاص دهیم می توانیم از طریق تمرکز بر دو جنبه کلیدی "شایستگی" و "دیدگاه" به این شرایط دست یابیم.
گام دوم مدیریت
شایستگی - سطح مهارت و توانایی هر فرد برای انجام وظایف است که مناسب بودن وی برای تصدی یک نقش را تعیین می کند. هر فردی محصول تجربه شخصی، سطح آموزش و تمرین، توانایی هایی ذاتی، ارزش ها، باورها و استانداردهای شخصی بوده و تمامی این موارد باید در تمامی موقعیت های مدیریتی مد نظر قرار بگیرند.
برقراری ارتباط با فرد و توسعه درک درست از این که او چه کسی است به عنوان تنها روش برای ارزیابی شایستگی وی باید مد نظر قرار بگیرد. به عنوان یک مدیر نیازمند شناخت افراد تحت مدیریت خود هستیم. اگر این گونه نباشد بروز خطاهای مدیریتی اجتناب ناپذیر خواهد بود.
دیدگاه - روش تفکر هر فرد درباره یا ارزیابی یک پیام، موضوع یا وضعیت بر اساس شخصیت، چارچوب ذهنی، تجربه، خواست ها و نیازهای آنها محسوب می شود. افراد دارای دیدگاه های شخصی در هر موقعیتی هستند که می تواند فهرستی بی انتها از متغیرها مانند سن، جنسیت، فرهنگ، تجربه، ارزش ها، باورها، تجارب، شرایط خانوادگی و غیره را شامل شود.
به عنوان مدیر این وظیفه ما است تا آگاهی و درک خود از این متغیرها را افزایش داده و چگونگی استفاده از این درک به صورت مناسب برای همترازی سبک مدیریت با نیازهای افراد را فرا بگیریم. برای آن که در بهترین حالت قرار داشته باشند، افراد نیازمند آگاهی دقیق از آن چه باید انجام دهند، چگونگی انجام آن و این که چه انتظاری از آنها وجود دارد، هستند. آنها باید به صورتی مناسب مدیریت و راهنمایی شوند. آشنایی با افرادی که تحت مدیریت ما قرار دارند، در کنار شناخت شایستگی و دیدگاه به ما اجازه می دهد سبک مدیریت خود را با نیازهای آنها همتراز کرده و راهنمایی هایی درست ارائه کنیم.
فضای کسب و کار در ایران وضعیت مناسبی ندارد ، به گفته آمارهای رسمی رتبه ی فضای کسب و کار ایران در میان ۱۸۰ کشور جهان حدود ۱۴۰ می باشد که نشان دهنده وضعیت نامناسب این شاخص است . منظور از فضای کسب و کار ، عوامل موثر بر واحدهای اقتصادی مانند کیفیت دستگاههای حاکمیت ، ثبات قوانین و مقررات. و..... است
گفتنی است بهبود فضای کسبوکار نقش تعیینکنندهای در رشد و توسعهی اقتصادی و فراهم کردن بستر مناسب برای ورود مؤثر بخش خصوصی در اقتصاد کشور ایفا میکند ، اما متأسفانه رتبهی ایران در سالهای اخیر، برابر گزارشهای فوق، دائماً تنزل داشته و فضای کسبوکار در ایران سختتر شده است.
ادامه مطلب ...
همچون یک کارمند فکر میکنید یا همچون یک کارآفرین؟ |
|
کارآفرینان همواره باید از چشمانداز یک کارآفرین موفق به کسبوکار و مقولات مرتبط با آن نگاه کنند. اگر نتوانید نگاهتان را به این سطح بدوزید و در عوض تلاش کنید تا به نحوی میانمایه با مقوله کسبوکار سر و کار داشته باشید، آنگاه هرگز نخواهید توانست در بلندمدت به هیچ موفقیتی دست یابید.
دسته اول با طرز فکر کارآفرینان همراهاند و دسته دوم با طرز فکر کارمندان همدلی بیشتری دارند. اینجا 10 راهی را که با استفاده از آنها میتوانید طرز فکرتان را مشخص کنید، معرفی مینماییم.
5. یک کارمند پیش از همه یک عامل و انجامدهنده امور است. یک کارمند از روشها، تکنیکها، ابزارها و تاکتیکها آگاه است. کارمندان به کار پایانیافته بهمنزله هدف مینگرند.
منبع: نویسنده: لیزا اشتراوس مترجم: سیمین راد- انتشار : ویوان نیوز- برگرفته از http://52511.mihanblog.com
|
عجب! شما آقای محبوب الهمکاران رو نمی شناسید؟فکر نمی کردم.مگر در شرکت و کارخانه کسی هست که ایشان را نشناسد.جناب آقای محبوب الهمکاران آشنا و دوست همه همکاران است.نخود همه آش است و به عبارتی چون آچار فرانسه است که با پس و پیش کردن یک دنده و شل و سفت یک پیچ،بهر مهره ی می خورد.همه جا می رود،در هر کاری وارد است، مشاور محترم همه است،سوراخی نیست که در آنجا سر نکند و دری نیست که به روی او بسته باشد.برای همه پیغام می برد و از همه جا خبر می آورد.در زندگی خصوصی همه کس وارد است!
همیشه پیش دیگران از شما دفاع می کند(خودش اینطور ادعا دارد) و در حضور شما فضایلی در وجود مبارکتان کشف می کند که خودتان از آن خبر ندارید! تقریبا همیشه عقیده دارد و این عقیده را به اصرار به شما هم می قبولاند که روزگار غدار کجمدار نسبت به این در گرانبها که شمایید ستم کرده و حقتان را ادا نکرده است.ابلهان را چون خس دریا با موج حوادث بالا برده و شما را که بی گفتگو اعقل و اصلح کارمندان زمانه اید چون مروارید به اعماق ظلمات رانده است!
از همه کس پیش شما بد می گوید.برای همه دو جین عیب و متلک آماده دارد. شب را با مدیر شام می خورد و روز با معاونش خلوت دارد.از پشت پرده ها با خبر است و همیشه اخبار دست اول دست اوست! در باره انتصابات آینده پیشگوئیها می کند که عقل جن حیران می شود! اسرار و سیاستهای شرکت را از هیئت مدیره بهتر می داند و همه را با شما فاش می گوید!
خلاصه اینکه به تمام معنی محبوب الهمکاران است و همه جا جای خودش را باز نموده و خاطر خواهانش بسیارند.دل همه را ربوده و مرتب تشویقی و ارتقاء و پاداش نصیب خود می نماید.الحق که چنین سرمایه هایی ر ا باید قدر دانست و بر سر گذاشت و دور سازمان همی چرخانید و حلوا حلوا نمود!
تقریبا همه افرادی که در کسب و کار و تجارت فعالیت دارند، ادعا می کنند خواستار معاملات دوسر بُرد هستند. اما واقعیت این است که بیشتر این افراد به طور ناخودآگاه به برد خود و باخت طرف مقابل تمایل درونی دارند.
حتی هنگامی که با نیت خالص وارد مذاکره می شوید، این بسیار منصفانه است
تا تصور کنید همتای شما تمایل دارد شما حداقل در مرحله یا بخشی از مذاکره ببازید.
این دقیقا چیزی است که شما هم دوست دارید.
برای از بین بردن این افکار ذهنی باید ظرفیت خود را
افزایش دهید. برای این منظور، باید مذاکرات خود را به سمتی پیش ببرید که هر دو طرف
راضی باشند. البته این روند شاید از همان ابتدای مذاکره شفاف و مشخص نباشد. به
همین دلیل، 5 راهکار کاربردی ذکر کرده ایم که شاید کمکتان کنند.
ادامه مطلب ...
کارمندی شغل شریفی است، جزئی از
بدنه دیوانسالاری است که اگر ساختارها به سامان باشد و سامانهها به درستی کار
کنند هر کارمند سهمی از پیشبرد دارد، اما رفتار غیرمسئولانه ( ناشی از ساختار یا
تشکیلات بیمار، رویههای غلط، هنجارهای موجود، تربیت نادرست و ... ) خلقیات یا
تظاهراتی را پدید میآورند که اصطلاحاً کارمند صفتی میگویند. |
نمیدانم این اصطلاح «مدیریت زمان» را چه کسی انداخت سر زبانها؛ ولی واقعیت این است که ما اصلا نمیتوانیم زمان را مدیریت کنیم. یعنی هیچکس نمیتواند. زمان، به اختیار هیچ بنیبشری درنیامده و نمیآید؛ همیشه راه خودش را میرود. سرعتش هم ثابت است. ما اگر خیلی زرنگ باشیم، خودمان را مدیریت میکنیم و گلیممان را از بستر زمان بیرون میکشیم. سخت است اما میشود. اول باید قاتلین بالفطره اوقات خودمان را بشناسیم؛ بعدش برنامهریزی کنیم برای غلبه بر آنها. قاتلین بالفطره زمان البته یکیدوتا نیستند، خیلی زیادند و تازه در آدمهای مختلف و شرایط مختلف، متغیرند...
ولی اگر بخواهیم چندتا از مهمترینشان را فهرست کنیم، میخوریم به اینها:
ادامه مطلب ...
یکی از بهترین راه ها برای داشتن زندگی کاری رضایت بخش و بدون دغدغه و قرار داشتن
در مسیر پیشرفت این است که حرف های مدیر خود را به خوبی گوش کنید و در جبهه او
باشید. شاید این مساله برای بعضی افراد بسیار ساده به نظر برسد، اما هستند افرادی
که نمی توانند با این موضوع کنار بیایند.
مشکل آنها اغلب این است که به طور ناخواسته کارهایی می کنند یا حرف هایی می زنند
که باعث می شود مدیرانشان فکر کنند چه آدم های بی کفایت، بی تجربه و ناکارآمدی
هستند؛ مواردی که هیچ مدیری دوست ندارد در کارمند خود ببیند.
نمی خواهید چنین کارمندی باشید؟ از بیان جملات انجام کارهایی که در ادامه ذکر کرده
ایم، پرهیز کنید.
اعتبار اسنادی تعهدی از بانک است که به خریدار و فروشنده داده می شود.
تعهد می شود که میزان پرداختی خریدار به فروشنده بموقع و با مبلغ صحیح به دست فروشنده خواهد رسید.هرگاه که خریدار قادر به پرداخت مبلغ خرید نباشد، بانک موظف است باقیمانده یا تمام مبلغ خرید را بپردازد.اعتبارات اسنادی اغلب در معاملات بین المللی به منظور اطمینان از دریافت مبالغ پرداختی مورد استفاده قرار می گیرد.
بدلیل ماهیت معاملات بین المللی که شامل عواملی همچون مسافت و تفاوت قوانین کشورهاو ...، اعتبارات اسنادی یک جنبه بسیار مهم در تجارت بین المللی شده است. بانک همچنین به نیابت از خریدار که نگهدارنده اعتبارات اسنادی است تا زمان در یافت تائیدیه که کالاهای خریداری شده حمل شده اند وجه را پرداخت نخواهد کرد.
ادامه مطلب ...
در بخش اول در خصوص 3 استراتژی سیستم های نت به اختصار بحث شد . این سه سیستم عبارتند از:
الف- نگهداری و تعمیرات واکنشی (Reactive Maintenance)
ب- سیستم نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه
ج- سیستم نگهداری و تعمیرات پیشگویانه
چهارمین سیستم نت که مورد استفاده و رایج در صنایع هستند، سیستم نت موثر است که
بشرح زیراست:
ادامه مطلب ...
سیستم ها یا استراتژی های مختلف و گوناگونی را یک صنعت می تواند جهت حفاظت فنی از دارائیهای فیزیکی خود بخصوص برای حفظ شرایط مطلوب ماشین آلات و تجهیزاتش انتخاب نماید در زیر به اختصار هر یک از این سیستم ها و استراتژیها تشریح می گردد.
ادامه مطلب ...
۱- بزر گ بیندیشید ولی با یک کار کوچک آغاز کنید.
۲- قبل از آغاز یک کسب و کار باید مطمئن شوید که مفهومی که در ذهن دارید قابل اجراست. بهتر است ابتدا یک نمونه کار انجام دهید و نتیجه را ارزیابی کنید. بیندیشید که چگونه میتوانید تئوری خود را در یک مقیاس کوچک بیازمائید، قبل از اینکه متعهد کاری بزرگ از قبیل قرارداد رهن و یا خرید مکان شوید.
ادامه مطلب ...
یکی از نکاتی که کارآفرین ها باید جداً مورد توجه قرار دهند این است که هر ایده تجاری ظاهراً جذاب لزوماً به کسب و کاری موفق و پایا تبدیل نخواهد شد. به همین دلیل لازم است قبل از اقدام برای تاسیس یک شرکت با سرمایه ای که به زحمت جمع کرده اید پرسش های زیر را از خود بپرسید و دقت کنید پاسخی واقع بینانه به آن ها بدهید. گاه اشتیاق به کار مستقل اقتصادی افراد را نسبت به ضروریات اولیه یک کسب و کار سودده غافل می کند. در این مطلب به شش پرسشی که در همین زمینه مطرح است اشاره می شود:
ادامه مطلب ...
ایجاد یک سیستم در راستای تحت پوشش درآوردن امور نت سازمان میتواند نخستین گام باشد ؛ بهتر است در ابتدا به امور نت اضطراری (EM) پرداخته شود . بهرهبرداران و گروههای تعمیراتی را شناسایی کرده و از نیازهای آنان مطلع گردید .
ادامه مطلب ...
یکی از پژوهشگران میگوید: "زمانی که کودکی هفتساله بودم، مادرم من و برادرم را در کلاس شنا ثبتنام کرده بود. من موقع شنا کردن، از ترس غرقشدن مرتب دستوپا میزدم. این ترس همیشه موقع شنا کردن همراهم بود.
ادامه مطلب ...
شاید مدیران با زیرفشار قرارگرفتن ازسوی بالادستان، توقع و سوءتفاهم زیردستان و رقابت با همکاران، از بداقبالترین مردم به لحاظ شغلی باشند، پس آنان باید همچون فنر مقاوم و قابل انعطاف باشند.
مدیران نمیتوانند درباره وضع موجود به شکایت بپردازند، وظیفه یک مدیر پذیرفتن آن چیزی است که از وی توقع میرود و نیز اینکه با صبر و حوصله سدهای سر راه مدیریت را از میان بردارد.
درهمین راستا نکاتی چند جهت ارتقای زندگی شغلی مدیران تقدیم می شود.
ادامه مطلب ...
خداوندا ، اینک که به من توفیق خدمت به مردم را عنایت کرده اى:
به من آن توانایى را مرحمت فرما تا به درستى خود را بشناسم و دریابم چه کسى هستم؟ چه مى توانم انجام دهم؟ و چه نمى توانم انجام دهم؟ و چه نباید انجام دهم؟
ادامه مطلب ...
همه ما در زندگی خود با افراد سرسخت و مشکلآفرین مواجه شدهایم و متاسفانه در بسیاری از مواقع مجبور به همکاری و کنار آمدن با این گونه افراد بودهایم. برخورد با این افراد در اکثر اوقات باعث عصبی شدن و حتی ایجاد اختلال در زندگی اجتماعی و حتی خانوادگی ما میشود. واقعیت این است که همیشه شرایط سخت و دشوار با حضور چنین افرادی بد و بدتر میشود. برقراری ارتباط با این گروه برحسب نوع ارتباطی که ما با آنها داریم، میتواند بسیار سخت و دردسرساز باشد، بنابراین باید اطلاعات خود را درخصوص روش برقراری ارتباط با چنین افرادی بالا برده تا در این ارتباطات دچار کمترین لطمه و صدمه روحی و عصبی شویم.
اولین سوالی که در برخورد با این افراد به ذهن خطور میکند، این است که چرا اینقدر مشکلساز بوده و چرا برقراری ارتباط با این افراد تا این اندازه سخت و دشوار است؟
ادامه مطلب ...
در بخش قبل در باره تصمیم گیری و ضرورت و تاثیر آن در زندگی فردی و همچنین انواع تصمیم گیری مطالبی ارائه شد،در ادامه به عوامل تاثیر گذار در تصمیم گیری و مراحل تصمیم گیری و راهکارهای تصمیم گیری درست و منطقی می پردازیم.
ادامه مطلب ...
اولین راه حلی که به ذهن می آید بهترین راه حل نیست. اگرچه شرایط فیزیکی یا عوامل بیرونی گاهی موجب محدود ساختن انتخاب ما می شوند ولی در هر حالتی که بسر بریم توانایی گزینش داریم. دانش عمومی، اطلاعات ویژه، ارزش و سلیقه افراد بر تصمیم گیری آنها اثر می گذارد. .....
ادامه مطلب ...